جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 25)
اطلاق
اطلاقپذیر
اطلاق پذیری
اطلاق کردن
اطلس
اطلسی
اطمینان
اطمینان پذیری
اطمینان حاصل کردن
اطمینان خاطر
اطمینان دادن
اطمینان داشتن
اطمینان کامل
اطمینان کردن
اطمینان کردن به
اطمینان کننده
اطمینان نداشتن
اطناب
اطناب کردن
اطو
اطو شدن
اطو کردن
اطو کشی
اطو کشیدن
اطو گش
اطوار
اطوار آمدن
اطوار بازی
اطوار در آوردن
اطواری
اطوی برقی بخارزا
اظهار
اظهار اتفاقی
اظهار انتقادآمیز
اظهار به
اظهار تاسف کردن
اظهار تعجب
اظهار خرسندی با سر و صدا
اظهار داشتن
اظهار داشتن به طور ضمنی
اظهار رسمی
اظهار ضمنی
اظهار عشق کردن
اظهار عقیده کردن
اظهار فضل کردن
اظهار قطعی
اظهار کردن
اظهار کننده
اظهار متناقض
اظهار مثبت
اظهار موکد
اظهار ناخشنودی کردن
اظهار ناراحتی کردن
اظهار ندامت
اظهار نشده
اظهار نظر
اظهار نظر در مورد دیگران
اظهار نظر کلی
اظهار نکردنی
اظهار واضح و مبرهن
اظهارلحیه کردن
اظهارنادرست
اظهارنامه
اظهارنامه دادن
اظهارنامه مالیاتی
اظهارنظر کردن
اظهاری
اظهاریه
اظهر من الشمس
اعاده
اعاده اعتبار
اعاده پذیر
اعاده حیثیت کردن
اعاده دهنده
اعاده ذکر
اعاده کردن
اعاشه
اعاشه کردن
اعانات
اعانت
اعانه
اعانه دهنده
اعانه گردآوری شده
اعانه گیر
اعتاق
اعتبار
اعتبار اسنادی
اعتبار اوراق قرضه
اعتبار بخشیدن
اعتبار دادن
اعتبار دهنده
اعتبار فراهم کردن
اعتبار مالی بی قید و شرط
اعتبارپژوهی
اعتبارنامه
اعتبارنامه دادن
اعتباری
اعتدال
اعتدال خریفی
اعتدال گرا
اعتدال هوا
اعتدالی
اعتدالین
اعتدالیون
اعتذار
اعتذاری
اعتراض
اعتراضآمیز
اعتراض به صلاحیت
اعتراض به نکول پرداخت
اعتراض شدید کردن
اعتراض کردن
اعتراض کننده
اعتراضنامه
اعتراف
اعتراف به گناهان
اعتراف کردن
اعتراف کردن به گناهان خود
اعتراف کننده
اعترافگاه
اعتزال
اعتزال خواه
اعتزالی
اعتصاب
اعتصاب پاسبانان
اعتصاب تمارضی
اعتصاب سرتاسری
اعتصاب شکستن
اعتصابشکن
اعتصاب شکنی
اعتصاب شکنی کردن
اعتصاب عمومی
اعتصابغذا
اعتصاب کردن
اعتصاب کننده
اعتصاب کننده غیرمجاز
اعتصاب نشسته
اعتصاب نیمه کاره
اعتقاد
اعتقاد به احضار ارواح
اعتقاد به اصلاح تدریجی
اعتقاد به حرف دیگری
اعتقاد به خدا
اعتقاد به سحر و جادو
اعتقاد به طلسم
اعتقاد به ظهور مجدد مسیح
اعتقاد به قضا و قدر
اعتقاد داشتن
اعتقاد کردن
اعتقاد نابروال
اعتقاد نادرست
اعتقاد نامه
اعتقاد نداشتن به
اعتقادات
اعتکاف
اعتلا
اعتماد
اعتماد به خود
اعتماد به راز نگهداری دیگری
اعتماد به نفس بی جهت
اعتماد پذیر
اعتماد داشتن به
اعتماد کردن
اعتماد کردن به
اعتماد کننده
اعتماد مفرط
اعتماد نداشتن
اعتماد نکردن
اعتماد و اطمینان کامل
اعتمادبهنفس
اعتمادی
اعتنا
اعتنا کردن
اعتنا نکردن
اعتنا نکردن به
اعتیاد
اعتیاد آور
اعتیاد به الکل
اعتیادی
اعجاب
اعجابآور
اعجابانگیز
اعجاز
اعجاز کردن
اعجازی
اعجم
اعجوبه
اعدائ
اعداد
اعدام
اعدام اسپانیولی
اعدام بدون محاکمه
اعدام کردن
اعدام کردن با صندلی برقی
اعراب
اعرابی
اعراج
اعراض
اعراف
اعزاز
اعزام
اعزام داشتن
اعزام شده
اعزام کردن
اعزام کننده
اعزامی
اعسار
اعشار
اعشاری
اعشاری کردن
اعصاب
اعصاب خرد کن
اعصاب کسی را تضعیف کردن
اعصار
اعصار متمادی
اعضا
اعضاب محرکه
اعضای اصلی یک سازمان نظامی
اعضای تناسلی
اعضای حسی
اعضای خاندان شاه
اعضای فرقه
اعضای کلیدی حزب
اعضای کنگره
اعضای وابسته
اعطا
اعطا کردن
اعطا کردن اختیار
اعطا کردن اختیارات
اعطا کردن به
اعطا کردن قدرت
اعطائیه پاداش
اعطائیه کمک هزینه تحصیلی
اعطای پاداش
اعطای زمین
اعطای کمک هزینهی تحصیلی
اعطای گواهینامه
اعطای مقام
اعطایی
اعظم
اعقاب
اعلا
اعلا بودن
اعلائ
اعلاترین
اعلام
اعلام ازدواج آتی
اعلام برائت
اعلام پشتیبانی
اعلام جرم
اعلام جرم کردن
اعلامخطر
اعلام داشتن
اعلام رسمی
اعلام رسمی کردن
اعلام شده
اعلام کردن
اعلام کردن با پوستر
اعلام کردن با دنگ و فنگ
اعلام کردن با سر و صدای زیاد
اعلام کردن با صدا
اعلام کردن با صدای زنگ
اعلام کردن با نواختن ناقوس
اعلام کردن به صورت فهرست
اعلام کردن به وضوح
اعلام کردن چیزی تحت الهام
اعلام کردن دریافت نامه
اعلام کردن عقیده خود
اعلام کردن فحش با فریاد
اعلام کردن فرمان با فریاد
اعلام کننده
اعلام موکد
اعلام نادرگیری کردن
اعلام ناگهانی کردن
اعلام نشده
اعلامیه
اعلامیه پاپ خطاب به اسقف ها
اعلامیه رسمی
اعلامیه رسمی و قطعی
اعلان
اعلان فوت در روزنامه
اعلان کردن
اعلان کردن با پوستر
اعلایی
اعلم
اعلیحضرت
اعلیحضرتین
اعم
اعم از اینکه
اعم از زن و مرد
اعماق
اعمال
اعمال پذیر
اعمال پیشین
اعمال زور
اعمال زور کردن
اعمال شاقه
اعمال فسادآمیز
اعمال فشار
اعمال قدرت کردن
‹
1
2
...
22
23
24
25
26
27
28
...
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
batt
behind-the-scenes
beholder
bell captain
below
beneath
bereavement
beside
bestie
board a plane
boldface
bon voyage
guidance
growing
groundwork
ناخواسته
ناودان
نرده
نروژ
دلیل
درک کردن
درجه لیسانس
خانم
خوشبخت
جرات داشتن
حیلهگر
جواب
جوش
حماقت
حال کردن