Fast Dictionary - فست دیکشنری
فهرست فهرست
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم AI
  • نرم‌افزار‌ها
    • نرم‌افزار اندروید مشاهده
      نرم‌افزار اندروید
    • نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
      نرم‌افزار آی او اس
    • افزونه‌ی کروم مشاهده
      افزونه‌ی کروم
  • تماس با ما
  • درباره‌ی ما
  • خرید اشتراک
  • وبلاگ
  • لغات من
  • الف
  • ب
  • پ
  • ت
  • ث
  • ج
  • چ
  • ح
  • خ
  • د
  • ذ
  • ر
  • ز
  • ژ
  • س
  • ش
  • ص
  • ض
  • ط
  • ظ
  • ع
  • غ
  • ف
  • ق
  • ک
  • گ
  • ل
  • م
  • ن
  • و
  • ه
  • ی

لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 28)

  • اقدام تدافعی برای جلوگیری از خریداری شدن شرکت توسط یکی از رقبا
  • اقدام جبران کننده
  • اقدام خیریه
  • اقدام عاقلانه
  • اقدام غیر قانونی
  • اقدام قانونی
  • اقدام قانونی کردن علیه کسی
  • اقدام قضایی
  • اقدام کردن
  • اقدام کردن به
  • اقدام کردن طبق نقشه
  • اقدام متقابل
  • اقدام مثبت
  • اقدام نمایشی
  • اقدام وادار کننده
  • اقدامات اولیه
  • اقدامات غیر کافی
  • اقدامات غیر موثر
  • اقرار
  • اقرار به جرم
  • اقرار به کشیش
  • اقرار کردن
  • اقرار کرده
  • اقرار کننده
  • اقرارنامه
  • اقربا
  • اقربائ
  • اقساط
  • اقساطی
  • اقسام کلمه
  • اقصائ
  • اقصر
  • اقصر طرق
  • اقصرفاصله
  • اقصی
  • اقصی نقاط
  • اقصی نقطه
  • اقصی نقطه جنوب
  • اقصی نقطه شرقی
  • اقطار
  • اقطاع
  • اقطی
  • اقل
  • اقلا
  • اقلام
  • اقلام استهلاک شده
  • اقلام پستی ناخواسته
  • اقلیت
  • اقلیت مذهبی
  • اقلیت ملی
  • اقلیت نژادی
  • اقلیدس
  • اقلیدسی
  • اقلیم
  • اقلیم آمریکای جنوبی
  • اقلیم‌شناسی
  • اقلیمی
  • اقلیمی بودن
  • اقلیمی شدن
  • اقلیمی کردن
  • اقمار
  • اقماری
  • اقناع
  • اقناع شده
  • اقناع کردن
  • اقناع کردن میل
  • اقنوم
  • اقوال
  • اقوام
  • اقویائ
  • اقیاتوسی
  • اقیانوس
  • اقیانوس آرام
  • اقیانوس اطلس
  • اقیانوس‌پیما
  • اقیانوس جنوبگان
  • اقیانوس ساکن
  • اقیانوس شمالگان
  • اقیانوس‌شناس
  • اقیانوس‌شناسی
  • اقیانوس گذر
  • اقیانوس مانند
  • اقیانوس منجمد جنوبی
  • اقیانوس منجمد شمالی
  • اقیانوس هند
  • اقیانوسی
  • اقیانوسیه
  • اکابر
  • اکاذیب
  • اکارک
  • اکال
  • اکالیپتوس
  • اکانت
  • اکباتان
  • اکبر
  • اکبیر
  • اکبیری
  • اکتاف زمین
  • اکتاو زیرتر از باس
  • اکتبر
  • اکتساب
  • اکتساب کردن
  • اکتسابی
  • اکتشاف
  • اکتشاف کردن
  • اکتشاف کننده
  • اکتشاف نشده
  • اکتشافی
  • اکتفائ
  • اکتوپلاسم
  • اکتینیم
  • اکثر
  • اکثر اوقات
  • اکثرا
  • اکثریت
  • اکثریت داشتن
  • اکثریت مطلق
  • اکثریت نسبی
  • اکر دو کر
  • اکر دوکر
  • اکرام
  • اکرام کردن
  • اکراه
  • اکراه داشتن
  • اکراها
  • اکرئون
  • اکرم
  • اکروباتیک
  • اکروپلیس
  • اکزما
  • اکس مینستر
  • اکسان
  • اکسان را به عقب بردن
  • اکسان گراو
  • اکسایش
  • اکساینده
  • اکساییدن
  • اکسپرس
  • اکسپرسیونیست
  • اکسپرسیونیسم
  • اکستریم
  • اکسل
  • اکسلاتل
  • اکسون
  • اکسی استیلین
  • اکسید
  • اکسید روی
  • اکسید سدیم
  • اکسید گر
  • اکسیداسیون
  • اکسیدگری
  • اکسیده کردن
  • اکسیده کننده
  • اکسیر
  • اکسیژن
  • اکسیژن آمیزی
  • اکسیژن دار کردن
  • اکسیژن مایع
  • اکسیژنه
  • اکسیژنی کردن
  • اکل
  • اکل از قفا
  • اکلیل
  • اکلیل جنوبی
  • اکلیل زدن
  • اکلیل شمالی
  • اکلیل‌کاری
  • اکلیل کروی
  • اکلیل کوهی
  • اکلیلی
  • اکمل
  • اکناف
  • اکنون
  • اکنون که
  • اکنه
  • اکواپلین
  • اکوادور
  • اکوستیک
  • اکول
  • اکومولاتور
  • اکوی رادار
  • اکه هه!
  • اکه هی!
  • اکیپ
  • اکید
  • اکیدا
  • اکیناسه
  • اگ فویان
  • اگ ناگ
  • اگر
  • اگر هم
  • اگرچند
  • اگرچه
  • اگرنه
  • اگرول
  • اگزما
  • اگزوز
  • اگو
  • اگه سازی
  • اگهی های کوتاه
  • اگیر
  • ال
  • ال پاسو
  • الا
  • الا اینکه
  • الاغ
  • الاغ سواری
  • الاغ ماده
  • الاغ مانند
  • الاغ نر
  • الاکلنگ
  • الاکلنگ بازی کردن
  • الاکلنگ کردن
  • الان
  • الاهه
  • الباقی
  • الباکور
  • البته
  • البرز
  • البسه
  • التجائ
  • التذاذ
  • التزام
  • التزام دادن
  • التزامی
  • التصاق
  • التصاقی
  • التفات
  • التفات فرمودن
  • التفات کردن
  • التقائ
  • التقاط گرای
  • التقاط گرایی
  • التقاطی
  • التماس
  • التماس‌آمیز
  • التماس کردن
  • التماس کننده
  • التوائ
  • التهاب
  • التهاب آور
  • التهاب حلق
  • التهاب روده
  • التهاب صفاق
  • التهاب قولون
  • التهاب کیسه زلالی
  • التهاب میزراه
  • التهاب نخاع
  • التهابی
  • التیام
  • التیام بخش
  • التیام‌پذیر
  • التیام پذیرفتن
  • التیام دادن
  • التیام دادن زخم
  • التیام یافتن
  • التیام یافتن زخم
  • الجزایر
  • الجزیره ای
  • الحاح
  • الحاد
  • الحاصل
  • الحاق
  • الحاق کردن
  • الحاق گروه ها
  • الحاقی
  • الحاقیه
  • الحال
  • الحان
  • الحذر
  • الحق
  • الحمدا...!
  • الحمدلله
  • الخی
  • الدنگ
  • الزام
  • الزام‌آور
  • الزام داشتن
  • الزاما
  • الزامات
  • الزامات اساسی
  • الزامی
  • الساعه
  • السالوادور
  • الش و دگش
  • الشجاع
  • الصاق
  • الصاق شدن
  • الصاق کردن
  • العیاذبالله
  • الغا
  • الغا کردن گواهینامه
  • الغائ کردن
  • الغاپذیر
  • الغرض
  • الغیاث
  • الف
  • الف مانند
  • الفابت
  • الفاظ
  • ‹
  • 1
  • 2
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 35
  • 36
  • ›

لغات تصادفی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

Generation Z boomer Generation X Generation Alpha Generation Y Silent Generation debilitating deed timeshare regeneration perpetually conjure disinterestedly anglerfish zebrafish مریخ طحال پونز جواهر شجاع گیره درخت‌دار درخت کاشتن پدر شوهر درخت‌کاری مسلط بودن گفتن ملیح بطری مدیر عامل
برخی از تلفظ‌های لغات توسط دانشگاه کمبریج ارائه شده‌اند دروازه پرداخت معتبر
فست دیکشنری
فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها

فست دیکشنری
دیکشنری مترجم AI ترجمه انگلیسی به فارسی خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
نرم‌افزارها
دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم راهنما
وبلاگ
گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
قوانین و ارتباط با ما
تماس با ما درباره‌ی ما حریم خصوصی قوانین و مقررات
فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
فست دیکشنری در اینستاگرام
فست دیکشنری در توییتر
فست دیکشنری در تلگرام
© 2007 - 2025 Fast Dictionary (Fastdic) All rights reserved.
Audio pronunciations copyright © Cambridge University Press.