جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 30)
اموال شرکت ورشکسته
اموال منقول
اموال موقوفه
امور
امور سیاسی
امور شخصی
امور عام المنفعه
امور مالی
امور محرمانه
امور مقدماتی
امولاتور
امولسیون
امولسیون ساز
امولسیون سازی
امولسیونی کردن
امونیوم
امهال
امی
امید
امید است که
امید بریدن
امید بستن
امید به زندگی
امید داشتن
امید زود گذر
امید واهی
امیدبخش
امیدوار
امیدوار بودن
امیدوار کردن
امیدوار کننده
امیدواری
امیر
امیر ارتش
امیر تیمور گورکانی
امیرالحج
امیرالمومنین
امیرنشین
امیکرن
امیلی دیکنسون
امین
امین ترکه
امین صدقه
امین صدقه رسان
امین صلح
امین و شریف
امین و صریح
امینانه
ان
انائ
اناتی
اناث
انار
انام
انانیت
انبار
انبار آب شهر
انبار استخوان مردگان
انبار باروت
انبار تجهیزات
انبار ترانزیت
انبار تسلیحات
انبار رسمی و ضمانت دار
انبار سوخت
انبار شراب
انبار صحرایی
انبار علوفه
انبار غله
انبار فاضلاب
انبار کاه
انبار کردن
انبار کشتی
انبار گاز
انبار گردانی
انبار گمرک
انبار گمرکی
انبار موقت
انبار مهمات
انبار هیزم
انبارچه
انباردار
انبارداری
انباردگی
انباردن
انبارده
انبارش
انبارش گر
انبارشدن
انباره
انباره داده ها
انباره قطره چکان
انباره قلم خودنویس
انباری
انباز
انباز بودن
انباز شدن
انبازگری
انبازه
انبازی
انبازین
انباشت
انباشت شدن با آب
انباشت شدن با باد
انباشتگاه
انباشتگی
انباشتگی غیر طبیعی
انباشتگی کار
انباشتگی کارهای عقب افتاده
انباشتن
انباشته
انباشته ای غنی از سنگ معدنی
انباشته بستر مانند
انباشته شدن
انباشته شدن آبگونه
انباشته شدن در اثر باد
انباشته شدن در اثر جریان آب
انباشته کردن
انبان
انبان شناور
انبانچه
انبانک
انبانگونه کردن
انبانه
انبر
انبر جراحی
انبر جوشکاری
انبر قابلگی
انبردست
انبرقند
انبرک
انبساط
انبساط خاطر
انبوه
انبوه ابر
انبوه پرنده
انبوه حشره
انبوه درخت و گیاه
انبوه دود
انبوه زنبور
انبوه شدن
انبوه فروری
انبوه کردن
انبوه مردم
انبوهه
انبوهه درخت و گیاه
انبوهی
انبوهی از هرچیز
انبوهی جمعیت
انبوهیدن
انبه
انبیق
انت ورپ
انتباه
انتحار
انتحاری
انتحال
انتحال کردن
انتحال گر
انتخاب
انتخاب با رای گیری
انتخاب شدگی
انتخاب شدن
انتخاب شدنی
انتخاب شده
انتخاب طبیعی
انتخاب کردن
انتخاب کردن با رای گیری
انتخاب کردن طبق استعداد
انتخابکننده
انتخابات
انتخابات سرتاسری کشور
انتخابات مقدماتی
انتخابات میان دوره ای
انتخابات ناوابسته
انتخابات نسبی
انتخابات نهایی
انتخابات همگانی
انتخاباتی
انتخابی
انتخابی بودن
انتر
انترن
انترنی
انتزاع
انتزاع طلب
انتزاعی
انتساب
انتساب پذیر
انتشار
انتشار اوراق بهادار
انتشار دادن
انتشار دارد که
انتشار عقیده
انتشار کتاب و فیلم
انتشار یافتن
انتشارات
انتصاب
انتصاب رسمی
انتصاب رسمی کشیش
انتصابی
انتظار
انتظار خدمت
انتظار داشتن
انتظار کشیدن
انتظام
انتظام دادن
انتظامی
انتفاع
انتفاعی
انتقاد
انتقاد آمیز
انتقاد بی خودی
انتقاد پر سر و صدا
انتقاد تلخ و ناسزاآمیز
انتقاد شدید
انتقاد شدید و ناگهانی
انتقاد طنز آمیز
انتقاد طولانی
انتقاد کردن
انتقاد کردن پشت سر هم
انتقاد کردن شدید
انتقاد کننده
انتقاد ملایم کردن
انتقاد ناپذیر
انتقادپذیر
انتقادی
انتقال
انتقال بانکی
انتقالپذیر
انتقال خون
انتقال دادن
انتقال دهنده
انتقال کالا
انتقال گیرنده
انتقال مالکیت دادن
انتقال ناپذیر
انتقالنامه
انتقال نفس
انتقال یافتن
انتقالی
انتقام
انتقام آمیز
انتقام آمیزانه
انتقامجو
انتقام جوی
انتقامجویانه
انتقامجویی
انتقام گرفتن
انتقام گیر
انتقام نگرفتن
انتقامی
انتگرال
انتها
انتها به جلو
انتهائ
انتهای تیرهای عرضی کشتی
انتهای خط
انتهایی
انتیک
انتیمون
انجام
انجامپذیر
انجام پذیری
انجام دادن
انجام دادن آزمایشی
انجام دادن با تقلا
انجام دادن با تقلب
انجام دادن با دست
انجام دادن با شتاب
انجام دادن با مهارت
انجام دادن با یک حرکت تند
انجام دادن به خوبی
انجام دادن به طور قاطع
انجام دادن به طور ناشیانه
انجام دادن بی اجازه
انجام دادن تدریجی
انجام دادن تهدید
انجام دادن رندانه
انجام دادن طبق نقشه
انجام دادن عمل زشت
انجام دادن فرمان
انجام دادن مخفیانه
انجام دادن مکرر
انجام دادن نمایش
انجام دهنده
انجام دهنده کارهای متفرقه
انجام شدن
انجام شدنی بدون پول نقد
انجام شده
انجام شده با دست چپ
انجام شده پس از مرگ
انجام شده توسط خود شخص
انجام شونده با دست راست
انجام شونده در شب
انجام عمل بد
انجام کار
انجام گر
انجام گرفتن
انجام مراسم مذهبی
انجامناپذیر
‹
1
2
...
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
grok
groceries
grimm
grant permission
grammatically
gold rush
glitch
bow down
chicken out
here's the thing
overlook
French press
bio
ballon
passive
خداحافظی
خام
حضوری
خوش آمدید
دانا
نشاسته
نشاستهی ذرت
سایر
نقطه
ساحت
ساختار
زبان عربی
روز برفی
ساکت
زینت