جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "م" (صفحه 4)
مانند پرده ای بسیارنازک
مانند پرقو
مانند پیه
مانند تابستان
مانند تار عنکبوت
مانند تیر رفتن
مانند چرک
مانند چرم
مانند خرس
مانند خوک
مانند دنبه
مانند سنگ لوح
مانند شعر
مانند عرق بدن
مانند علف هرزه
مانند گاو نر
مانند مدیره
مانند موسیقی بلوز
مانند هم
مانندگی
مانور
مانور دشمن را خنثی کردن
مانور دهنده
مانور نظامی
مانور هایملیک
مانورآغازین
مانورپذیر
مانوردادن
مانوس
مانومتر
مانوی
مانویت
مانه
مانه کردن
مانه ها
مانی
مانید
مانیفست
مانیکن
مانیکور
مانیکور پا
مانیکور کردن
مانیکور کننده
مانیل
مانیوک
ماوا
ماوا داشتن در
ماوا گزیدن در سرزمین بکو
ماوا گزیدن در کلنی
ماورا
ماورائ
ماورائ اردن
ماورائ النهر
ماورائ بحار
ماورائ بنفش
ماورائ قرمز
ماورای
ماورای اقیانوس
ماورای بحار
ماورای چیزی رفتن
ماورای طبیعت
ماورای طبیعی
ماورایی
ماوس
ماوقع
ماوی
ماه
ماه امشب پر است
ماه پیکر
ماه جاری
ماه خونین
ماه درد
ماه رو
ماه سان
ماه سنگ
ماه شب چهارده
ماه عسل
ماه عسل داشتن
ماه عسل گذراندن
ماه قمری
ماه کامل
ماه گردی
ماه گرفت
ماه گرفتگی
ماه گرفتگی مادرزادی
ماه مانند
ماه مجلس
ماه نگار
ماه نگاری
ماه نو
ماه هلالی شکل
ماهانگی
ماهانه
ماهانه شدن
ماهتابی
ماهچه
ماهر
ماهر در پشتک و خیز
ماهر در قایقرانی
ماهر شدن
ماهر و زیرک
ماهرانه
ماهرانه انجام دادن
ماهرخ رفتن
ماهروی
ماهک
ماهگون
ماهنامه
ماهنامه علمی و پژوهشی
ماهواره
ماهواره ای
ماهوت
ماهوت پاک کن
ماهوت سبز
ماهوتی
ماهودانه
ماهور
ماهوش
ماهه آسایی
ماهی
ماهی آب فام
ماهی آبشش آب فام
ماهی آبشش آبی
ماهی آبنوس
ماهی آزاد
ماهی آزاد دودی
ماهی آزاد سرخگوشت
ماهی آمبرجک
ماهی آنچووی
ماهی از نظر بو و طعم
ماهی استوایی
ماهی اسملت
ماهی اسنپر
ماهی انداز
ماهی اوزون برون
ماهی بادبانی
ماهی باراکودا
ماهی بتا
ماهی برای صید
ماهی بریم
ماهی بی آرواره
ماهی پامپانو
ماهی پرنده
ماهی پرور
ماهی پروری
ماهی پلاتی
ماهی پلایس
ماهی پهن
ماهی پینه دوز
ماهی تارپون
ماهی تاس
ماهی تترا
ماهی تترانئون
ماهی تن
ماهی تونا
ماهی ته زی
ماهی تهی خار
ماهی تیلاپیا
ماهی جنگجو
ماهی حلوا
ماهی خاردار
ماهی خال مخالی
ماهی خاویار
ماهی خمسی
ماهی خوار
ماهی خور
ماهی خورک
ماهی خورک استرالیایی
ماهی در هم
ماهی درشت قنات
ماهی دم شمشیری
ماهی دو بار
ماهی دوبار
ماهی دودی
ماهی دهان کاغذی
ماهی دیواربین
ماهی را پاک و نمک اندود کردن
ماهی را خشک کردن
ماهی را دودی کردن
ماهی رنگی
ماهی روغن
ماهی ریز
ماهی ریز قنات
ماهی زهره
ماهی ساردین
ماهی سان
ماهی سان از نظر بو و طعم
ماهی سرخ طبل
ماهی سفید
ماهی سی بس
ماهی سیم
ماهی شش دار
ماهی شعری
ماهی شمشیری
ماهی شناس
ماهی شناسی
ماهی صید کردن
ماهی طلایی
ماهی فرشته ای
ماهی فروش
ماهی قرمز
ماهی قنات
ماهی کاد مرو
ماهی کپور
ماهی کروی
ماهی کف زی
ماهی کفشک
ماهی کوچک
ماهی کوسه
ماهی کولی
ماهی گاو سر
ماهی گرانیون
ماهی گردان
ماهی گرفتن
ماهی گرفتن با تورکیسه ای
ماهی گرفتن با قلاب
ماهی گل خورک
ماهی گوپی
ماهی گورامی
ماهی گول
ماهی لقمه
ماهی لوتی
ماهی لیماند
ماهی ماسکی
ماهی ماکرل
ماهی مانند از نظر حالت چشم
ماهی مانندی
ماهی ماهی
ماهی مرکب
ماهی مکنده
ماهی من هادن
ماهی نمک زده
ماهی و سیب زمینی سرخ کرده
ماهی وار
ماهی هادوک
ماهی هالیبوت
ماهی هامور
ماهی یک ساله
ماهیانه
ماهیت
ماهیت گرایی کردن
ماهیتابه
ماهیتابه چدنی
ماهیتاوه دسته دار
ماهیچه
ماهیچه ای
ماهیچه بندی
ماهیچه دو سر
ماهیچه دوسر
ماهیچه ساق پا
ماهیچه سه سر
ماهیچه صاف
ماهیخانه
ماهیگیر
ماهیگیری
ماهیگیری با قلاب و ریسمان
ماهیگیری کردن
ماهینگی
مایت
مایچه
مایزر
مایع
مایع بودن
مایع تصفیه شده
مایع سر رفته
مایع غلیظ
مایع کردن
مایع گندزدا
مایع لبریز شده
مایع مخاطی
مایکروفر
مایکروویو
مایگانی
مایل
مایل اوست
مایل بودن
مایل به آبی
مایل به خاکستری
مایل دریایی
مایل شمار
مایل کردن
مایل نما
مایلار
مایملک
مایو
مایوت
مایوس
مایوس شدن
مایوس کردن
مایوس کننده
مایوس نشدنی
مایوس و مرعوب کردن
مایوسانه
مایون
مایه
مایه آبجو
مایه آبرومندی
مایه آرزو
مایه ابزار
مایه افتخار
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
33
34
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
malnutrition
masterful
maybe
media
deduplication
snook
bulk
directed
Japan allspice
crop up
affix
pretentious
by definition
holy grail
context
جابهجایی
تسویهحساب
متفکر
تحمل کردن
بصیر
ارتودنسی
ادعا کردن
اتاق پرو
آمدن
ترحمآمیز
بلکه
جلق
سوزش معده
زمین شناسی
روده بزرگ