جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "م" (صفحه 7)
متعهد شدن
متعهد کردن
متعهد له
متعهد مشترک
متعهدله
متغیر
متغیر بودن از نظر درخشش
متغیردر خلق و خو
متفاوت
متفاوت بودن
متفاوت شدن
متفاوت کردن
متفدم
متفذین
متفرع
متفرعات
متفرعن
متفرق
متفرق از نظر زمان
متفرق شدن
متفرق کردن
متفرقه
متفق
متفق الرای
متفق القول
متفق شدن
متفق علیه
متفق کردن
متفقا
متفقا عمل کردن
متفقین
متفقین در جنگ جهانی
متفکر
متفکر شدن
متفکرانه
متفکرانه گفتن
متفنن
متفننانه
متقابل
متقابلا
متقابلا عمل کردن
متقابلا مرتبط بودن
متقابلا مرتبط کردن
متقابلا نفوذ کردن
متقارب
متقارن
متقارنا
متقاضی
متقاطر
متقاطرا
متقاطع
متقاعد
متقاعد سازی
متقاعد شدن
متقاعد کردن
متقاعد کردنی
متقاعد کننده
متقال
متقال راه راه
متقبل شدن
متقدمین
متقلب
متقلبانه
متقن
متقی
متکا
متکائی
متکاثف
متکاثف کردن
متکافی
متکای بادی
متکبر
متکبرانه
متکثر
متکدی
متکفل
متکفل مخارج خود
متکلف
متکلم
متکلم به زبان محل
متکلم به سه زبان
متکلم شدن
متکلم وحده است
متکون
متکی
متکی بودن
متکی بودن بر
متکی بودن به
متکی به
متکی به خود
متکی به مدرک و دلیل
متکی به هم
متکی شدن بر
متکی کردن
متل
متلاشی
متلاشی شدن
متلاشی کردن
متلاطم
متلاطم بودن
متلاطم کردن
متلاقی
متلذذ
متلذذ شدن از
متلف
متلک
متلک جنسی گفتن
متلک شنیع گفتن
متلک گفتن
متلک گو
متلک مانند
متلون
متلون در عقیده و ایمان
متلهف
متمادی
متمایز
متمایز کردن
متمایز کردن از هم
متمایز کننده
متمایل
متمایل بودن
متمایل به
متمایل به بیرون زدن
متمایل به تحرک و گردش
متمایل به تغییر دایم
متمایل به تقلید
متمایل به خاکستری
متمایل به خودکشی
متمایل به زرد
متمایل به زردی
متمایل به سوسیالیسم
متمایل به عفو و گذشت
متمایل به قرمز
متمایل به گذشته اندیشی
متمایل به گریه و زاری
متمایل به منفجر شدن
متمایل به نارنجی
متمایل به ورقلمبیدن
متمایل کردن
متمتع
متمتع شدن
متمدن
متمدن سازی
متمدن شدن
متمدن کردن
متمدن کننده
متمرد
متمرد شدن
متمردانه
متمرکز
متمرکز شدن
متمرکز کردن
متمرکز کردن بر
متمرکز کردن توجه
متمرکزساز
متمرکزسازی
متمسک شدن
متمسک شدن به
متمکن
متملق
متملقانه
متمم
متمم پنجم قانون اساسی
متمم دادن
متمم زاویه
متمم لگاریتم
متمم معاهده
متمم وصیت نامه
متمنی
متموج
متمول
متمول و معاشرتی
متن
متن آواز
متن بهم پیوسته
متن توصیفی
متن چاپ شده با چاپ سنگی
متن چاپ شده با حروف ریز
متن دزدی کردن
متن دزدیده شده
متن رسان
متن فیلم
متن قانون
متن ماشین شده
متن منظوم
متن نگاشته شده موسیقی به نت
متن نمایشنامه
متن ویدیویی
متنابه
متنازع
متنازع فیه
متناسب
متناسب با
متناسب با آن
متناسب بودن
متناسب کردن
متناسب و متوازن
متناسبا
متناظر
متنافر
متناقض
متناقض بودن
متناقضا
متناوب
متناوب کردن
متناوبا
متناهی
متنبه
متنبه کردن
متنبی
متنصر
متنعم
متنغذ
متنفذ
متنفر
متنفر از معاشرت
متنفر بودن
متنفر بودن از
متنفر کردن
متنفر کننده
متنفرشدن
متنفس
متنکر
متنکرا
متنور کردن
متنوع
متنوع سازی
متنوع شدن
متنوع کردن
متنی
متواتر
متواترا
متواری
متوازن
متوازن بودن
متوازن در شخصیت
متوازن کردن
متوازی
متوازی الاضلاع
متوازی الاضلاع لوزی شکل
متوازی السطوح
متواضع
متواضعانه
متوافق
متوافق شدن
متوافق کردن
متوالی
متوالیا
متوج
متوجه
متوجه چیز دور دست شدن
متوجه چیزی شدن
متوجه ساختن
متوجه شدن
متوجه شدن از دور
متوجه شدن به
متوجه شدن به سویی
متوجه کردن
متوجه کردن به
متوجه نشدم
متوجه نشدن
متوحش
متوحش ساختن
متورق
متورم
متورم شدن
متورم و سرخ شدن
متورم و سرخ کردن
متوسط
متوسط بودن
متوسط چیزی را تعیین کردن
متوسط شدن
متوسط کردن
متوسطه
متوسل شدن
متوسل شدن به
متوسل شدن به خدا
متوطن شدن
متوفی
متوفی بی وصیت
متوقع
متوقع بودن
متوقف
متوقف شدن
متوقف شدن به طور موقتی
متوقف شدن کشتی بادبان دار
متوقف شدنی
متوقف کردن
متوقف کردن به طور موقتی
متوقف کننده
متوقف نکردنی
متوکل
متوکل شدن به
متوکلا
متولد
متولد پس از مرگ پدر
متولد خارجه
متولد محل
متولد محلی
متولد نشده
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
33
34
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
malnutrition
masterful
maybe
media
deduplication
snook
bulk
directed
Japan allspice
crop up
affix
pretentious
by definition
holy grail
context
جابهجایی
تسویهحساب
متفکر
تحمل کردن
بصیر
ارتودنسی
ادعا کردن
اتاق پرو
آمدن
ترحمآمیز
بلکه
جلق
سوزش معده
زمین شناسی
روده بزرگ