گذشتهی ساده:
sculpturedشکل سوم:
sculpturedسومشخص مفرد:
sculpturesوجه وصفی حال:
sculpturingشکل جمع:
sculpturesهنر مجسمهسازی، پیکرتراشی، تندیسگری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Modern sculpture often challenges traditional artistic boundaries.
مجسمهسازی مدرن اغلب مرزهای هنری سنتی را به چالش میکشد.
Sculpture is a poetic art of transformation, the art of turning raw materials into stunning forms.
مجسمهسازی هنر شاعرانهی دگرگونسازی است؛ هنر تبدیل مواد خام به اشکالی خیرهکننده.
She is learning sculpture techniques from a master artist.
او درحال یادگیری تکنیکهای مجسمهسازی از هنرمندی چیرهدست است.
مجسمه، تندیس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sculpture is made of recycled materials.
این مجسمه از مواد بازیافتی ساخته شده است.
The local artist unveiled a new sculpture at the gallery opening.
هنرمند محلی در افتتاحیهی گالری از مجسمهی جدیدی رونمایی کرد.
The sculpture is an exquisite representation of human emotion.
این مجسمه نمایشی بدیع از احساسات انسانی است.
مجسمهسازی کردن، مجسمه ساختن، به مجسمه تبدیل کردن، پیکرتراشی کردن، تندیسنگاری کردن
She decided to sculpture the clay into a beautiful vase.
او تصمیم گرفت که گل رس را به گلدانی زیبا تبدیل کند.
The children learned how to sculpture their ideas in the sand.
بچهها یاد گرفتند که چگونه ایدههای خود را روی شن به مجسمه تبدیل کنند.
They will sculpture the wood into a stunning masterpiece.
آنها پیکر چوب را تراشیده و آن را به شاهکاری زیبا تبدیل خواهند کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sculpture» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sculpture