آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ آبان ۱۴۰۳

    Sculpture

    ˈskʌlptʃər ˈskʌlptʃə

    گذشته‌ی ساده:

    sculptured

    شکل سوم:

    sculptured

    سوم‌شخص مفرد:

    sculptures

    وجه وصفی حال:

    sculpturing

    شکل جمع:

    sculptures

    معنی sculpture | جمله با sculpture

    noun countable uncountable B1

    هنر مجسمه‌سازی، پیکرتراشی، تندیس‌گری

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    Modern sculpture often challenges traditional artistic boundaries.

    مجسمه‌سازی مدرن اغلب مرزهای هنری سنتی را به چالش می‌کشد.

    Sculpture is a poetic art of transformation, the art of turning raw materials into stunning forms.

    مجسمه‌سازی هنر شاعرانه‌ی دگرگون‌سازی است؛ هنر تبدیل مواد خام به اشکالی خیره‌کننده.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She is learning sculpture techniques from a master artist.

    او درحال یادگیری تکنیک‌های مجسمه‌سازی از هنرمندی چیره‌دست است.

    noun countable

    مجسمه، تندیس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The sculpture is made of recycled materials.

    این مجسمه از مواد بازیافتی ساخته شده است.

    The local artist unveiled a new sculpture at the gallery opening.

    هنرمند محلی در افتتاحیه‌ی گالری از مجسمه‌ی جدیدی رونمایی کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The sculpture is an exquisite representation of human emotion.

    این مجسمه نمایشی بدیع از احساسات انسانی است.

    verb - transitive

    مجسمه‌سازی کردن، مجسمه ساختن، به مجسمه تبدیل کردن، پیکرتراشی کردن، تندیس‌نگاری کردن

    She decided to sculpture the clay into a beautiful vase.

    او تصمیم گرفت که گل رس را به گلدانی زیبا تبدیل کند.

    The children learned how to sculpture their ideas in the sand.

    بچه‌ها یاد گرفتند که چگونه ایده‌های خود را روی شن به مجسمه‌ تبدیل کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They will sculpture the wood into a stunning masterpiece.

    آن‌ها پیکر چوب را تراشیده و آن را به شاهکاری زیبا تبدیل خواهند کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sculpture

    1. verb form a three-dimensional art object
      Synonyms:
      shape form model mold fashion sculpt sculp carve cut chisel cast engrave hew

    سوال‌های رایج sculpture

    گذشته‌ی ساده sculpture چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده sculpture در زبان انگلیسی sculptured است.

    شکل سوم sculpture چی میشه؟

    شکل سوم sculpture در زبان انگلیسی sculptured است.

    شکل جمع sculpture چی میشه؟

    شکل جمع sculpture در زبان انگلیسی sculptures است.

    وجه وصفی حال sculpture چی میشه؟

    وجه وصفی حال sculpture در زبان انگلیسی sculpturing است.

    سوم‌شخص مفرد sculpture چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد sculpture در زبان انگلیسی sculptures است.

    ارجاع به لغت sculpture

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sculpture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sculpture

    لغات نزدیک sculpture

    • - sculptress
    • - sculptural
    • - sculpture
    • - sculpturesque
    • - scum
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.