میان، در میان، مابین، در بین، در مقام مقایسه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I stood between two trees.
بین دو درخت ایستادم.
between red and pink
بین قرمز و صورتی
a treaty between two countries
قرارداد بین (فیمابین) دو کشور
The road runs between Ghom and Tehran.
راه بین قم و تهران قرار دارد (تهران را به قم وصل میکند).
between my "moon" to the firmament's moon...
میان ماه من تا ماه گردون ...
They divided the money between them.
پول را میان خود بخش کردند.
You must choose between money and love.
شما باید یا پول را انتخاب کنید یا عشق را.
Between them they lifted the stone.
به کمک هم سنگ را بلند کردند.
They had fifty dollars between them.
دو تایی پنجاه دلار داشتند.
Between work and studies she had no time left.
کار و مطالعه وقتی برایش باقی نمیگذاشت.
His parents are getting divorced and he is caught in between.
والدینش دارند طلاق میگیرند و او آن وسط گیر کرده است.
between ourselves (between you and me)
خودمانیم، اگر به کسی نگویی، بین خودمان باشد
معنی نهفتهی چیزی را دریافتن، معانی پنهان یا ژرف چیزی را درک کردن، فحوای کلام را دریافتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «between» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/between