گذشتهی ساده:
expiatedشکل سوم:
expiatedسومشخص مفرد:
expiatesوجه وصفی حال:
expiatingپاک کردن، جبران کردن
He expiates his sins.
او تقاص گناهان خود را پس میدهد.
He had a chance to confess and expiate his guilt.
فرصتی برای اقرار به گناه و جبران آن داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expiate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expiate