کفر، از دین برگشتن، ارتداد، بدعتکاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They found him guilty of heresy and burned him alive.
او را محکوم به ارتداد کردند و زنده زنده سوزاندند.
The church rejected his opinions as utter heresy.
کلیسا اندیشههای او را کفر محض و مردود شناخت.
political heresy
دگراندیشی سیاسی
What used to be considered as scientific heresy is now scientific truth.
آنچه که در گذشته ارتداد علمی محسوب میشد، اکنون واقعیت علمی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «heresy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heresy