فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Heresy

ˈherəsi ˈherəsi

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کفر، از دین برگشتن، ارتداد، بدعت‌کاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

They found him guilty of heresy and burned him alive.

او را محکوم به ارتداد کردند و زنده زنده سوزاندند.

The church rejected his opinions as utter heresy.

کلیسا اندیشه‌های او را کفر محض و مردود شناخت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

political heresy

دگراندیشی سیاسی

What used to be considered as scientific heresy is now scientific truth.

آنچه که در گذشته ارتداد علمی محسوب می‌شد، اکنون واقعیت علمی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heresy

  1. noun unorthodox opinion, especially in religious matters
    Synonyms:
    sin error disbelief atheism dissent dissidence nonconformity nonconformism infidelity sectarianism schism heterodoxy apostasy blasphemy impiety secularism defection divergence agnosticism fallacy paganism iconoclasm misbelief revisionism
    Antonyms:
    orthodoxy

ارجاع به لغت heresy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heresy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heresy

لغات نزدیک heresy

پیشنهاد بهبود معانی