فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Odd Jobs

ˌɑːd ˈdʒɑːbz ˌɒd ˈdʒɒbz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun plural
    (مانند برخی تعمیرات ساده یا تمیزکاری به‌ویژه در منازل) کارهای پیش‌پاافتاده، کارهای جزئی
    • - He’s been doing odd jobs this summer to earn a little extra money.
    • - او در تابستان امسال برخی کارهای پیش‌پاافتاده را انجام می‌داد تا کمی پول اضافه به‌دست آورد.
    • - He had a pickup truck and did light hauling and odd jobs.
    • - او یک وانت پیکاپ داشت و کارهای سبک و جزئی را انجام می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد odd jobs

  1. noun part-time task
    Synonyms: chore, exercise, labor, piece of work, set task, stint, task

ارجاع به لغت odd jobs

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «odd jobs» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/odd-jobs

لغات نزدیک odd jobs

پیشنهاد بهبود معانی