فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Optimal

ˈɑːptəməl ˈɒptəml

صفت تفضیلی:

more optimal

صفت عالی:

most optimal

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بهینه، بهینه‌ای، دلخواه‌ترین، دلپسندترین، مساعدترین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

under optimal conditions

تحت شرایط بهینه

He keeps the engine tuned for optimal performance.

او موتور را برای کارایی بهینه تنظیم نگه می‌دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد optimal

  1. adjective optimum
    Synonyms:
    best top greatest ideal perfect excellent maximum highest choice peak A1 ace flawless matchless peerless select superlative most favorable most advantageous capital 24-carat solid gold gilt-edge world class

ارجاع به لغت optimal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «optimal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/optimal

لغات نزدیک optimal

پیشنهاد بهبود معانی