امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Superlative

səˈpɜrːlət̬ɪv suːˈpɜːlətɪv / / sjuː-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    superlatives
  • صفت تفضیلی:

    more superlative
  • صفت عالی:

    most superlative

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable A2
دستور زبان صفت عالی، قید عالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The superlative of "good" is "best."
- صفت عالی کلمه‌ی «خوب»، «خوبترین» است.
- I always strive for superlatives in my work.
- من همیشه در کارم به دنبال چیزهای عالی هستم.
- a man of superlative talent
- مردی با استعدادهای عالی
- The athlete's superlative speed helped him win the race.
- سرعت عالی این ورزشکار به او کمک کرد تا در مسابقه پیروز شود.
- The dessert was the superlative ending to a delicious meal.
- دسر، پایانی عالی برای یک غذای خوشمزه بود.
adjective
عالی، بی‌نظیر، درجه‌یک، ممتاز، برترین، بهترین
- a superlative wine
- شراب عالی
- The chef's culinary skills are superlative.
- مهارت‌های آشپزی سرآشپز عالی است.
- This restaurant is known for its superlative service.
- این رستوران به‌ دلیل خدمات برترش شناخته شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد superlative

  1. adjective excellent, first-class
    Synonyms:
    A-1 accomplished all-time best capital consummate crack effusive exaggerated excessive extreme finished gilt-edge greatest highest hundred-proof inflated magnificent matchless of highest order optimum outstanding peerless standout superb supreme surpassing tops transcendent unexcelled unparalleled unrivaled unsurpassed winning world-class
    Antonyms:
    low lowest poor second-class

ارجاع به لغت superlative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «superlative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/superlative

لغات نزدیک superlative

پیشنهاد بهبود معانی