ژولیده، بههمریخته، آشفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He came to breakfast, all tousled, in last night's clothes.
او ژولیده و با لباسهای شب قبل به صبحانه آمد.
A small tousled head appeared in the doorway.
شخصی با سری کوچک و موهای ژولیده در جلوی در پیدا شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tousled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tousled