جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
مشاهده
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
وبلاگ
پشتیبانی
خرید اشتراک
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 19)
از کوره در رفته
از کوره در کردن
از کوره دررفتن
از کی؟
از گدار گذشتن
از گرسنگی بی تاب کردن
از گرسنگی کشتن
از گرسنگی مردن
از گرما رنج بردن
از گرما کلافه شدن
از گرو درآوردن
از گرو درآوری
از گمراهی در آوردن
از گناه زدودن
از گور درآوردن
از گور درآوری
از گوریدگی درآوردن
از گوشه چشم
از گوشه چشم نگاه کردن
از گوشه و کنار
از گیر درآمدن
از گیر درآوردن
از گیر کسی خود را خلاص کردن
از لبه
از لحاظ
از لحاظ جنایی
از لحاظ مادی
از لولا در آوردن
از ما بهتران
از مادر یکی ولی از پدر جدا
از مالکیت مذهبی درآوردن
از مبالغه خودداری کردن
از محاصره دست برداشتن
از محل
از محل بخصوصی
از محل بخصوصی بودن
از مد افتادن
از مد افتاده
از مد افتاده کردن
از مد انداختن
از مدت ها پیش
از مدرسه دررفتن
از مدنظر گذراندن
از مردی انداختن
از مرکز زمین
از مزه افتادن
از مستی در آمدن
از مستی درآوردن
از مسند خود خلع کردن
از مسیر معینی فرستادن
از مشرق
از مطلبی به مطلب دیگر پریدن
از معنی انداختن
از مقام خود خلع کردن
از من تحقیق کرد
از من داری
از منابع ثانوی
از موجودی کاستن
از موضوع پرت
از مه پوشیده شدن
از مه پوشیده کردن
از میان
از میان اقیانوس اطلس
از میان برداری
از میان بردن
از میان دسته
از میان دشت و صحرا
از میان رفتن
از میان رفته
از میان گروه
از میدان جنگ خارج شده
از میزان حساسیت کاستن
از میهن راندن
از میهن رانده
از نزدیک
از نزدیکی رد شدن
از نژاد انگلیسی
از نژاد خالص
از نژاد ژرمنی
از نژاد سامی
از نسل ... بودن
از نسل جوان تر
از نسل مسن تر
از نسل و تبار بخصوصی بودن
از نظر ...
از نظر آسیب شناسی
از نظر آمار
از نظر آموزشی
از نظر آوایی
از نظر اتمسفر
از نظر اتمی
از نظر اجتماعی
از نظر احساسات
از نظر احساسی
از نظر اخلاقی
از نظر ارتشی
از نظر ارضی
از نظر اشراقی
از نظر اصطلاحی
از نظر اقتصادی
از نظر اقلیمی
از نظر اکوستیک
از نظر اندیشه نگاری
از نظر باستان شناسی
از نظر بالینی
از نظر بصری
از نظر به نژادشناسی
از نظر بهداشتی
از نظر بیرونی
از نظر پارلمانی
از نظر پزشکی
از نظر پزشکی قانونی
از نظر پنهان کردن
از نظر پوشاک
از نظر پولی
از نظر تاریخی
از نظر تئوری
از نظر تجربی
از نظر تدارکاتی
از نظر تغذیه
از نظر تقدم و تاخر
از نظر تکنولژی
از نظر جامعه شناسی
از نظر جدلی
از نظر جراحی
از نظر جسمانی
از نظر جغرافی
از نظر جنسی
از نظر جوفشاری
از نظر چپیره شناسی
از نظر چهره
از نظر حرفه ای
از نظر حروفچینی
از نظر خارجی
از نظر خلق و خو
از نظر خوراک شناسی
از نظر خیاطی
از نظر دریانوردی
از نظر دریایی
از نظر دستور زبان
از نظر دماپایی
از نظر دور آگاهی
از نظر روان شناسی
از نظر روانی
از نظر رویدادنگاری
از نظر ریاضی
از نظر زبان شناختی
از نظر زبانی
از نظر زمین شناسی
از نظر زمین مداری
از نظر زناشوئی
از نظر زیباشناسی
از نظر زیست شناسی
از نظر ساختمان
از نظر سبک
از نظر سردبیری
از نظر سیاست پولی
از نظر سیاسی
از نظر شخصیت
از نظر شغلی
از نظر شکل
از نظر شمار
از نظر شیمیایی
از نظر صفت بودن
از نظر صوتی
از نظر عملکرد
از نظر فرهنگی
از نظر فقدان اندام جنسی
از نظر فکری
از نظر فلسفه
از نظر فنی
از نظر قانون اساسی
از نظر قانونی
از نظر قضایی
از نظر قومی
از نظر کشاورزی
از نظر کمی
از نظر کیفی
از نظر لجستیکی
از نظر مالی
از نظر متری
از نظر محیط زیست
از نظر معانی بیان
از نظر معنایی
از نظر معنوی
از نظر من
از نظر نحوی
از نظر نژادی
از نظر نظامی
از نظر نفرات
از نظر نمای خارجی
از نظر نمایشی
از نظر نورشناسی
از نظر واجریشه شناسی
از نظر ورزشی
از نظر وزن شعری
از نظر ویرایش
از نظر هنرمندی
از نظر-
از نظرآواشناختی
از نظرتناسلی
از نظرچندایی
از نظردماغی
از نظرسبک شناسی
از نظرشغلی
از نظرعقلی
از نظرعملی
از نظرواقعی
از نفس افتادن
از نفس افتاده
از نفس انداختن
از نفس بازمانده
از نو
از نو آراستن
از نو آفریدن
از نو ارزیابی کردن
از نو بسته بندی کردن
از نو جان بخشیدن
از نو جان یافتن
از نو چاپ کردن
از نو در قالب ریختن
از نو ساختن
از نو قالب گیری کردن
از نو نگاشتن
از نوع بخصوص
از نیام کشیده
از وسط
از وسط خم شدن
از وقتی که
از هر جهت
از هر راه
از هر سو تاختن بر
از هر سو تحت فشار قرار دادن
از هر طرف
از هر نظر
از هر نظر صحیح
از هستی ساقط شد
از هستی ساقط کردن
از هم باز شدن
از هم باز کردن
از هم باز کردن چیز تابیده
از هم بازکردن
از هم بریدن
از هم پاشاندن
از هم پاشی
از هم پاشیدن
از هم پاشیده نشدنی
از هم جدا
از هم جدا کردن
از هم جدایی
از هم دریدن
از هم سوا کردن
از هم گسستن
از هم گسیختن
از هم گسیخته
از هم گشا
از هم گشودگی
از هم گشودن
از هم گشودن پاها
از همان قرار
از همهجهت
از همه مهمتر
از هوا محروم کردن
از هوش بردن
از هوش رفتگی
از هوش رفتن
از هوش رفته
از هوش و احساس انداختن
از یاد بردن
از یاد نبردن
از یک جنس
از یک چشم کور
از یک خاصیت
از یک خانواده
از یک رنگ
از یک زمان به زمان دیگر
از یک سو
از یک سو بسته
از یک سو به سوی دیگر
از یک سو به سوی دیگر رفتن
از یک سوی
از یک طرف
از یک طرف به طرف دیگر
از یک قماش دانستن
از یک نوع
از-
ازائ
ازاره
ازاره پوش
ازاطاق درآمد
ازاله
ازاله بکارت
ازاله بکارت کردن
ازاله کردن
ازاین رهگذر
ازاین سپس
ازبک
ازبکستان
ازبین بردن حشرات موذی
ازبین بردن موش
‹
1
2
...
16
17
18
19
20
21
22
...
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
eventually
everlasting
every one
every other day
exchange student
exercise authority
let go
horny
matcha
pollen
ghee
tick off
sine
Ju
quartz
سبیل
زنذلیل
ستبر
سترگ
سجود
اتراق کردن
اولویت
بالاخره
محابا
پلمب
پلمب کردن
افتادن
انداختن
تزیین کردن
وهله