جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 20)
از نظر بهداشتی
از نظر بیرونی
از نظر پارلمانی
از نظر پزشکی
از نظر پزشکی قانونی
از نظر پنهان کردن
از نظر پوشاک
از نظر پولی
از نظر تاریخی
از نظر تئوری
از نظر تجربی
از نظر تدارکاتی
از نظر تغذیه
از نظر تقدم و تاخر
از نظر تکنولژی
از نظر جامعه شناسی
از نظر جدلی
از نظر جراحی
از نظر جسمانی
از نظر جغرافی
از نظر جنسی
از نظر جوفشاری
از نظر چپیره شناسی
از نظر چهره
از نظر حرفه ای
از نظر حروفچینی
از نظر خارجی
از نظر خلق و خو
از نظر خوراک شناسی
از نظر خیاطی
از نظر دریانوردی
از نظر دریایی
از نظر دستور زبان
از نظر دماپایی
از نظر دور آگاهی
از نظر روان شناسی
از نظر روانی
از نظر رویدادنگاری
از نظر ریاضی
از نظر زبان شناختی
از نظر زبانی
از نظر زمین شناسی
از نظر زمین مداری
از نظر زناشوئی
از نظر زیباشناسی
از نظر زیست شناسی
از نظر ساختمان
از نظر سبک
از نظر سردبیری
از نظر سیاست پولی
از نظر سیاسی
از نظر شخصیت
از نظر شغلی
از نظر شکل
از نظر شمار
از نظر شیمیایی
از نظر صفت بودن
از نظر صوتی
از نظر عملکرد
از نظر فرهنگی
از نظر فقدان اندام جنسی
از نظر فکری
از نظر فلسفه
از نظر فنی
از نظر قانون اساسی
از نظر قانونی
از نظر قضایی
از نظر قومی
از نظر کشاورزی
از نظر کمی
از نظر کیفی
از نظر لجستیکی
از نظر مالی
از نظر متری
از نظر محیط زیست
از نظر معانی بیان
از نظر معنایی
از نظر معنوی
از نظر من
از نظر نحوی
از نظر نژادی
از نظر نظامی
از نظر نفرات
از نظر نمای خارجی
از نظر نمایشی
از نظر نورشناسی
از نظر واجریشه شناسی
از نظر ورزشی
از نظر وزن شعری
از نظر ویرایش
از نظر هنرمندی
از نظر-
از نظرآواشناختی
از نظرتناسلی
از نظرچندایی
از نظردماغی
از نظرساختار
از نظرسبک شناسی
از نظرشغلی
از نظرعقلی
از نظرعملی
از نظرواقعی
از نفس افتادن
از نفس افتاده
از نفس انداختن
از نفس بازمانده
از نو
از نو آراستن
از نو آفریدن
از نو ارزیابی کردن
از نو بسته بندی کردن
از نو جان بخشیدن
از نو جان یافتن
از نو چاپ کردن
از نو در قالب ریختن
از نو ساختن
از نو قالب گیری کردن
از نو منظم کردن
از نو نگاشتن
از نوع بخصوص
از نیام کشیده
از وسط
از وسط خم شدن
از وقتی که
از هر جهت
از هر راه
از هر سو تاختن بر
از هر سو تحت فشار قرار دادن
از هر طرف
از هر نظر
از هر نظر صحیح
از هستی ساقط شد
از هستی ساقط کردن
از هم باز شدن
از هم باز کردن
از هم باز کردن چیز تابیده
از هم بازکردن
از هم بریدن
از هم پاشاندن
از هم پاشی
از هم پاشیدن
از هم پاشیده نشدنی
از هم جدا
از هم جدا کردن
از هم جدایی
از هم دریدن
از هم سوا کردن
از هم گسستن
از هم گسیختن
از هم گسیخته
از هم گشا
از هم گشودگی
از هم گشودن
از هم گشودن پاها
از همان قرار
از همهجهت
از همه مهمتر
از هوا محروم کردن
از هوش بردن
از هوش رفتگی
از هوش رفتن
از هوش رفته
از هوش و احساس انداختن
از یاد بردن
از یاد نبردن
از یک جنس
از یک چشم کور
از یک خاصیت
از یک خانواده
از یک رنگ
از یک زمان به زمان دیگر
از یک سو
از یک سو بسته
از یک سو به سوی دیگر
از یک سو به سوی دیگر رفتن
از یک سوی
از یک طرف
از یک طرف به طرف دیگر
از یک قماش دانستن
از یک نوع
از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر انتقال دادن
از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر انتقال یافتن
از-
ازائ
ازاره
ازاره پوش
ازاطاق درآمد
ازاله
ازاله بکارت
ازاله بکارت کردن
ازاله کردن
ازاین رهگذر
ازاین سپس
ازبک
ازبکستان
ازبین بردن حشرات موذی
ازبین بردن موش
ازپا افتادن
ازت
ازته قلب
ازجاکنی
ازجلو تا عقب
ازجمله
ازچیزی درگذشتن
ازحسن اتفاق
ازحلق
ازحیث
ازخود رانی
ازخود ساختن
ازخودبیخود
ازخودگذشته
ازخوشی غش کرد
ازدحام
ازدحام کردن
ازدحام و حمله کردن
ازدر و دیوار
ازدروغ گفتن
ازدرهم و برهمی درآوردن
ازدست دادن
ازدست رفتن
ازدست ندادن
ازدنبال
ازدنیارفتن
ازدواج
ازدواج به خاطر عشق
ازدواج دو نفر از دو نژاد مختلف
ازدواج را قانونی کردن
ازدواج ستیزی
ازدواج عرفی
ازدواج کردن
ازدواج کرده
ازدواج محضری
ازدواج میان مذهبی
ازدواج میان نژادی
ازدواج میان نژادی کردن
ازدواج ناجور
ازدواج ناگزیر
ازدواج ناهم کفو
ازدواج نکرده
ازدواج و فوت
ازدواجی
ازدولت سر
ازدیاد
ازذهنش دررفت
ازرفتن جلوگیری کردن
ازرق
ازرهن درآوردن
ازریشه درآوردن
اززیر در رفتن
ازسادگی درآوردن
ازسرچیزی گذشتن
ازطرف
ازطرفدیگر
ازطرفی هم
ازعقب
ازعقب کسی رفتن
ازعهد دقیانوس
ازفرط محبت
ازقبیل
ازقرارذیل
ازقضا
ازقلم افتادن
ازکار انداختن موتور
ازکار گذشته
ازکجا؟
ازکف دادن
ازگیل
ازل
ازلی
ازلی بودن
ازلیت
ازمن خبرندارد
ازمن راضی است
ازمن قبیح است
ازمیان بردن امید و عمر
ازمیر
ازن
ازنا انداختن
ازواج
ازواج دماغی
ازوم
ازهرسو
ازهم باز شدن
ازهم سواشدن
ازهمگسیخته
ازیاد بردن
ازیک طرف
اژدر
اژدر مار
اژدرافگن
اژدرانداز
اژدرها
اژدها
اژدهای بالدار
اس
اس و اساس
اسائه ادب
اساتید
اسارت
اسارون
‹
1
2
...
17
18
19
20
21
22
23
...
35
36
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
glasses
glass
ticket
taxi
wheel
boat
water
pail
cafe
trousers
bedroom
table
nose
bird
elephant
box
money
towel