جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "د" (صفحه 21)
دوای استشمامی
دوای عام
دوئل
دوئل کردن
دوئل کننده
دوئیت
دوبار بررسی کردن
دوبار گفته شده
دوبارگی
دوباره
دوباره آراستن
دوباره آماده شدن
دوباره آماده کردن
دوباره آموزش دادن
دوباره ارزیابی کردن
دوباره استعمال کردن
دوباره اشغال کردن
دوباره اطمینان دادن
دوباره امتحان کردن
دوباره انجام دادن
دوباره ایجاد کردن
دوباره باز کردن
دوباره بر زدن
دوباره برقرار کردن
دوباره برنامه ریزی کردن
دوباره بکار بردنی
دوباره به خدمت احضار شده
دوباره به دست آوردن
دوباره به دست نیاوردنی
دوباره به سطح آمدن
دوباره به عقیده خود بازگشتن
دوباره به کار انداختن
دوباره به مذهب خود بازگشتن
دوباره بیمار شدن
دوباره بیمه کردن
دوباره پای کسی حساب کردن
دوباره پخش کردن
دوباره پدیدار شدن
دوباره پذیرفتن
دوباره پر سازی
دوباره پر شدن
دوباره پر کردن
دوباره پر کردن نسخه
دوباره پر کردنی
دوباره پوشاندن
دوباره پوشیدن
دوباره پیش بردن
دوباره پیشرفته کردن
دوباره تاکید کردن
دوباره تبدیل به جنگل شدن
دوباره تبدیل به جنگل کردن
دوباره تجربه کردن
دوباره تحت فشار قرار دادن
دوباره ترتیب دادن
دوباره تسخیر کردن
دوباره تشکیل دادن
دوباره تعبیرکردن
دوباره تفسیر کردن
دوباره تکمیل کردن
دوباره تلگراف زدن
دوباره تنظیم کردن
دوباره تولید کردن
دوباره جان بخشیدن
دوباره جذاب کردن
دوباره جلا دادن
دوباره جهت دادن
دوباره چیدن
دوباره حصه دادن
دوباره حوزه بندی کردن
دوباره خط کشی کردن
دوباره دارای منصب کردن
دوباره داغ کردن
دوباره دستور دادن
دوباره دوستی
دوباره ذکر کردن
دوباره راه انداختن
دوباره راه دادن
دوباره رواج دادن
دوباره روکش کردن
دوباره روی دادن
دوباره روی متن کار کردن
دوباره ساختن
دوباره سازمان دادن
دوباره سازی
دوباره ساکن کردن
دوباره سالم کردن
دوباره سامان دادن
دوباره سرمایه گذاری کردن
دوباره سروصورت دادن
دوباره سفارش دادن
دوباره سنجی
دوباره سنجی کردن
دوباره سوخت دادن
دوباره سوخت گیری کردن
دوباره سهم دادن
دوباره سهمیه دادن
دوباره شارژ کردنی
دوباره شروع کردن
دوباره شکل دادن
دوباره شکوفا کردن
دوباره صادر کردن
دوباره صدا کردن
دوباره طنین انداختن
دوباره عبارت بندی کردن
دوباره عکس گرفتن
دوباره فتح کردن
دوباره فرآوری کردن
دوباره فشار دادن
دوباره فعال شدن
دوباره فعال کردن
دوباره قابل استفاده کردن
دوباره قرار گذاشتن
دوباره قوت قلب دادن
دوباره کاری
دوباره کاری کردن
دوباره کردن
دوباره کوک کردن
دوباره گذاری
دوباره گذاشتن
دوباره گرفتن
دوباره گرم کردن
دوباره گرم کرده
دوباره گروه بندی کردن
دوباره گفتن
دوباره متحد کردن
دوباره متشکل کردن
دوباره محاسبه کردن
دوباره محل چیزی را یافتن
دوباره مذاکره کردن
دوباره مرتب کردن
دوباره مرتکب شدن
دوباره مستقر کردن
دوباره مسلح شدن
دوباره مسلح کردن
دوباره مملو کردن
دوباره منتشر کردن
دوباره منصوب کردن
دوباره مورد تفکر قرار دادن
دوباره میزان کردن
دوباره نشاندن
دوباره نگاه کردن
دوباره واداشتن
دوباره وارد شدن
دوباره وارد کردن
دوباره ورزیدن
دوباره هدایت کردن
دوباره یکپارچه شدن
دوباره یکپارچه کردن
دوباره!
دوبافت
دوبال
دوبالان
دوباله
دوباوری
دوبرابر
دوبرابر شدن
دوبرابر کردن
دوبرابری
دوبرگه
دوبل
دوبل کردن
دوبلکس
دوبلو شدن صدا
دوبله
دوبله کردن
دوبله کردن فیلم و نوار صوتی
دوبلین
دوبندی
دوبه
دوبه هم زن
دوبه هم زنی
دوبهم زن
دوبهم زنی
دوبیتی
دوبینی
دوپا
دوپا در یک کفش کن
دوپا را در یک کفش کردن
دوپشته
دوپنس
دوپنی
دوپوسته
دوپهلو
دوپهلو برابر
دوپهلو حرف زدن
دوپهلو گویی
دوپهلویی
دوپینگ
دوتا
دوتا به قیمت یکی
دوتا شدن
دوتا کردن
دوتایی
دوتایی بودن
دوتخمه
دوترکه
دوتریوم
دوتکه
دوجانبه
دوجنسی
دوجنسیتی
دوجوری
دوجین
دوجینی
دوچرخه
دوچرخه آبی
دوچرخه دونفره
دوچرخه راندن بدون پا زدن
دوچرخه سوار
دوچرخه سواری
دوچرخه سواری کردن
دوچرخه صحرایی
دوچرخه موتوری
دوچشمه
دوچندان
دوچندان شدن
دوچندان شده
دوچندان کردن
دوچندانی
دوحرفی
دوحه
دوخال
دوخت
دوخت تزئینی
دوخت زنجیری
دوخت گرفتن
دوخت و دوز
دوختگر
دوختن
دوختن با مفتول کاغذ دوز
دوختن با میخ دو سر
دوختن به
دوخته
دوخته فروش
دوخله
دوخم
دود
دود آتش
دود آکند کردن
دود آهنج
دود اگزوز
دود بیرون دادن
دود پرده
دود چراغ خوردن
دود چیزی به چشم خود رفتن
دود دادن
دود دادن ماهی
دود زدگی
دود زده
دود زده کردن سطح چیزی
دود کردن
دود کشیدن لوله بخاری
دود مانند
دود متصاعد کردن
دود مه
دود و بخار
دود و بوی بخور
دود و دم
دود یاب
دودآب
دودآب شدگی
دودآفرین
دودآکنی
دودآلود
دودچراغ خوردن
دودراه
دودرجه ای
دودرصد
دودزا
دودست
دودست لباس
دودستان
دودستگی
دودستی
دودشدن
دودکش
دودکش اتومبیل
دودکش بخاری یا اجاق
دودکش بلند
دودکش پاک کن
دودکش فلزی
دودکمه
دودگرفتگی
دودگیر
دودل
دودل بودن
دودلانه
دودلی
دودلی کردن
دودم
دودمان
دودمان شناس
دودمان شناسی
دودمان فرمانروایان
دودمان نامه
دودمانی
دودو
دودوزه باز
دودوزه بازی کردن
دوده
‹
1
2
...
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
despite
deterrence
draw attention to
dysfunctional family
ebullience
eatable
coke
easter
educationist
eerie silence
contextualize
egregious
ridiculous
active
kir
بند انداختن
نی
افق
اطمینان
استنکاف
استمرار
استعداد
اسکورت کردن
ارتعاش
ارائه
آنالیز
اجازه
آغاز
آدینه
اسکیمو