با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

دور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    door
  • far, remote, improbable, inconsistent, removed
  • cycle, revolution, turn, perimeter, period, time, epoch, orbitgeneration
  • (a)round
  • بازی
  • trick
  • set
  • U-turn
  • کالبدشناسی distal
  • leg
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد دور

ارجاع به لغت دور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دور

پیشنهاد بهبود معانی