جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "د" (صفحه 16)
دسته
دسته ابزار
دسته ابزار و اسلحه
دسته امدادی
دسته بازیگران و خوانندگان
دسته بزرگ
دسته بزرگ ماهی
دسته بندی
دسته بندی بر حسب درجه
دسته بندی بر حسب نوع
دسته بندی برحسب درآمد
دسته بندی برحسب نمره
دسته بندی شده
دسته بندی کردن
دسته بندی کننده
دسته به هم فشرده انسان ها
دسته بیست تایی
دسته پر
دسته پر برای ساختن قلم
دسته پر سفید مرغ ماهیخوار
دسته پنبه
دسته پنج تایی
دسته پیپ
دسته تازیانه
دسته تبر
دسته جارو
دسته جستارگر
دسته جلو
دسته جمعی
دسته جمعی حرکت کردن
دسته جمعی دعا کردن
دسته چاقو
دسته چپق
دسته چک
دسته چوب
دسته خس و خاشاک
دسته خوانندگان
دسته در
دسته درآسیاب دستی
دسته دسته شدن
دسته دسته کردن
دسته دنده
دسته دنده اتومبیل
دسته زنبور
دسته ساز
دسته سطل و غیره
دسته سکان کشتی
دسته سه نفری
دسته شدن
دسته شمشیر و چاقو
دسته صندلی
دسته علف
دسته عینک
دسته قلم
دسته کاغذ
دسته کتری و غیره
دسته کر
دسته کردن
دسته کشی
دسته کوچک
دسته کوچک و سری و سیاسی
دسته کوک
دسته گرایی
دسته گل
دسته گل به آب دهی
دسته گندم
دسته محور
دسته مو
دسته موسیقی چهار نفره
دسته نوازندگان
دسته نه نفری
دسته نیزه
دسته هاون
دسته هشتگانه
دسته هنرپیشگان
دسته هیزم
دسته ی به خصوص
دسته یادداشت
دستهی دوچرخه
دستی
دستیابی
دستیابی از دور
دستیابی بختانه
دستیابی به ثروت
دستیابی به شهرت
دستیابی تصادفی
دستیابی مجدد
دستیار
دستیار اسقف
دستیار خوب
دستیار دندان پزشک
دستیار فروشنده
دستیار وکیل دادگستری
دستیاری
دستیاری کردن
دستینه
دستینه شمشیر و چاقو
دستینه گذار
دستینه گذاری
دستینه نهادن
دستینه نهادن در پای سند
دسر
دسر تند و سوزان
دسر یخزده
دسی بل
دسی لیتر
دسی متر
دسیسه
دسیسه پرور
دسیسه چیدن
دسیسه چین
دسیسه کار
دسیسه کردن
دسیسه گران سیاسی
دش
دش -
دش آوایی
دش پروری
دش رفتاری
دشارژ کردن
دشایند
دشبل
دشپل
دشپل دار
دشپیل
دشت
دشت بی درخت
دشت دام ها
دشت کردن
دشت کویر
دشت گرد
دشت لوت
دشت نشین
دشت و صحرا
دشتاب
دشتان
دشتان ایست
دشتان شدن
دشتانگی
دشتانه
دشتبان
دشتستان
دشتن
دشته
دشته برگ
دشته یاخته
دشتی
دشتینه
دشتینه شامه
دشخوراکی
دشرویش
دشک
دشکاری
دشکه
دشکی
دشگواری
دشگویی
دشگیر
دشمن
دشمن اصلی
دشمن بزرگ
دشمن پنداری همه جانبه
دشمن جهودها
دشمن خوشی دیگران
دشمن داشتن
دشمن کامی
دشمن کردن
دشمن گرای
دشمن وار
دشمنانه
دشمنی
دشمنی ایجاد کردن
دشمنی با یهودیان
دشمنی دیرین
دشمنی دیرینه
دشمنی کردن
دشنام
دشنام آمیز
دشنام آمیزانه
دشنام دادن
دشنام گو
دشنام گویی
دشنه
دشنه غلافدار
دشنه فروکردن
دشوار
دشوار کردن
دشوار و نیازمند مهارت
دشوارکار
دشوارگیر
دشواری
دعا
دعا خواندن
دعا کردن
دعا کننده
دعاخوان
دعاگو
دعاگوهستم
دعانویس
دعاوی حقه
دعای اول شب
دعای برکت
دعای پیش از غذا
دعای تجلی حضرت عیسی
دعای جادو
دعای جن گیری
دعای خداوند
دعای خیر
دعای خیر کردن
دعای دسته جمعی
دعای ربانی
دعای سرشب
دعای سفره
دعای شب
دعای شر کردن
دعای صبح
دعای قبل از خوراک
دعای مغرب
دعای نه روزه
دعوا
دعوا طلبی
دعوا کردن
دعوا کردن به
دعوا و بحث کردن
دعوا و مرافعه
دعوا و مرافعه جویی
دعوای شدید کردن
دعوای قابل رسیدگی
دعوای لفظی
دعوای نمونه
دعوایی
دعوایی و خصم آمیز
دعوت
دعوت به جنگ تن به تن
دعوت به عمل جنسی کردن
دعوت داشتن
دعوت کردن
دعوت کردن برای شرکت در جلسه
دعوت نامه
دعوت نشده
دعوتی
دعوی
دعوی ایذایی
دعوی تراش
دعوی را استماع و قضاوت کردن
دعوی را اقامه کردن
دعوی مبنا
دعوی متقابل
دعوی مشهور
دغا
دغا آمیز
دغا کاری
دغا گرانه
دغاباز
دغابازی
دغدغان
دغدغه
دغدغه خاطر
دغل
دغل زدن
دغل کار
دغل کارانه
دغل کاری
دغل کاری کردن
دغلباز
دغلباز بودن
دغلبازانه
دغلبازی
دغلی
دغلی کردن
دغلی کردن در مسابقه
دف
دفاع
دفاع از خود
دفاع غیرنظامی
دفاع کردن
دفاع کردن با جاخالی دادن
دفاع کننده
دفاع ناپذیر
دفاع نامه
دفاع نامه نویس
دفاعی
دفاعیه
دفاعیه رسمی
دفتر
دفتر اسناد رسمی
دفتر بازرسی دولت فدرال
دفتر باطله
دفتر برنامه ریزی
دفتر پایاپای
دفتر ترسیم
دفتر تلفن
دفتر ثبت
دفتر چرکنویس
دفتر حساب
دفتر حضور و غیاب
دفتر دارایی
دفتر راهنما
دفتر رسم
دفتر روزانه
‹
1
2
...
13
14
15
16
17
18
19
...
25
26
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
despite
deterrence
draw attention to
dysfunctional family
ebullience
eatable
coke
easter
educationist
eerie silence
contextualize
egregious
ridiculous
active
kir
اشانتیون
امپراطور
ارمغان
برنا
برداشتن
برقرار
بدنسازی
انقراض
محرم
انزوا
انصراف
محل کار
انقباض
اندیشه
محله