جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "د" (صفحه 7)
در باغ کشت کردن
در باک
در بالا
در بالا آمده
در بالا قرار داشتن
در بالاترین جا
در بالاترین حد
در بالاخانه
در بالای چیزی قرار دادن
در بالای چیزی قرار گرفتن
در بالای سر
در بالماسکه شرکت کردن
در بانک گذاشتن
در بحبوحه
در بحر تفکر فرو رفتن
در بخش بعدی
در بخش پایین
در بخش ذیل
در بدر دنبال چیزی گشتن
در بدر دنبال کسی گشتن
در بر داشتن
در بر کردن
در بر گرفتن
در بر گرفتن به محکمی
در برابر
در برداشتن
در برگرفتن
در برنامه قرار دادن
در برون تنه
در بزرگ
در بستر
در بستو نگهداری کردن
در بشکه ریختن
در بطری
در بطری بازکن
در بطری ریختن
در بعیدترین محل
در بغل گرفتن
در بلندی
در بند انداختن
در بند چیزی بودن
در بند نهادن
در بوته آزمایش قرار دادن
در بوته تجربه سنجیده نشده
در بوق و کرنا کردن
در بونک خوابیدن
در بیاض افتادن
در بیرون
در بیرون ساختمان
در بیشتر حالات
در بیشترین فاصله
در بین
در بین نهادن
در پادگان به خدمت واداشتن
در پارچه ای خیمه
در پاسخ
در پاسخ گفتن
در پاسگاه مستقر کردن
در پاکت
در پاکت ریختن
در پانویس آوردن
در پایان
در پایه
در پایین
در پایین پله ها
در پرتو حمایت
در پرده ای از اسرار پیچیدن
در پرواز
در پرونده عوضی گذاشتن
در پس
در پس کشتی و هواپیما
در پشت
در پشت چیزی پراکنده شدن
در پکیدن
در پناه
در پنجه نگهداشتن
در پوست خود نگنجیدن از شادی
در پوشینه قرار دادن
در پی
در پی بهانه
در پی چیزی بودن
در پی داشتن
در پی کاری بودن
در پیش
در پیشرفت
در تاریخ گذاری اشتباه کردن
در تاریکی
در تاقچه قرار دادن
در تئوری
در تب و تاب بودن
در تحت توجهات
در تحرک
در تختخواب
در تراز و سنجیدن
در تردید
در تردید بودن
در ترقی
در ترکیدن
در تصدی
در تصرف گیری ملک
در تضاد بودن با هم
در تعجیل
در تعطیل آخر هفته
در تعقیب
در تغییر
در تفکر فرو رفتن
در تکاپو
در تکاپو بودن
در تله افتادن
در تله انداختن
در تمام مدت سال
در تمرین فوتبال شرکت کردن
در تملک داشتن
در تنگدستی بودن
در تنگنا
در تنگنا قرار دادن
در تنگنا گذاشتن
در توفان
در توفان و غیره گیر افتاده
در ته
در ته و توی چیزی
در تیررس
در جا کار کردن ماشین آلات
در جا کار کردن موتور
در جا میخکوب کردن
در جای اصلی خود
در جای پیشین قرار دادن
در جای خشکاندن با نگاه
در جای خود
در جای خود قرار دادن
در جای خود نگذاشتن
در جای دیگر نشاندن
در جای سرپوشیده
در جای عوضی گذاری
در جای معلوم
در جای مناسب
در جای میخکوب کردن با نگاه
در جدول زمانی وارد کردن
در جرگه شرکت کردن
در جریان
در جریان امور گذاشتن
در جریان قرار دادن
در جستجوی
در جستن
در جعبه گذاشتن
در جلسه
در جلو
در جلو تصویر قرار دادن
در جلو حرکت کردن
در جلو راه
در جلو صحنه
در جلو قدم
در جمع
در جنب
در جنب و جوش
در جنبش
در جنگ
در جواب
در جوار
در جوف
در جوف فرستاندن
در جوف گذاری
در جهاندن
در جهت
در جهت باد
در جهت باد حرکت کردن
در جهت بخصوص
در جهت جنوب خاوری
در جهت شمال غرب
در جهت گردش عقربه های ساعت
در جهت مخالف
در جهت مخالف رفتن
در جهت معکوس
در جهت هم
در جهش
در جهنم
در جیب
در جیب گذاشتن
در چادر زندگی کردن
در چپ
در چرخان
در چرخش
در چرخنده
در چشم انداز چیزی
در چند تکه
در چند واژه
در چنگال
در چه حال
در چه شرایطی
در چه محل
در چه مورد
در چه وضعی
در چه هنگام
در چهاردیواری محصور کردن
در حاشیه قرار گرفتن
در حاشیه قراردادن
در حال ... شدن
در حال احتضار
در حال اعتصاب
در حال افت
در حال انجام
در حال بال زنی
در حال به وجود آمدن
در حال بهبودی
در حال پرپر زنی
در حال پیرشدن
در حال تاس شدن
در حال تبدیل شدن بودن
در حال ترقی
در حال توقف
در حال تولید
در حال جنگ
در حال چرخش
در حال چهار نعل رفتن
در حال خرامیدن
در حال خواب زمستانی
در حال دوران
در حال رشد
در حال رفتن
در حال روی دادن
در حال زبانه کشیدن
در حال زوال
در حال سجده
در حال شورش
در حال صلح
در حال ضعف
در حال عبور
در حال فساد و تعفن
در حال قیام
در حال کار
در حال کچل شدن
در حال کم شدن
در حال گذراندن تعطیلات
در حال گریه
در حال مرگ
در حال مستی
در حال نزع
در حال نزول
در حال نمایان شدن
در حال نیمه غش
در حالت ایستاده
در حالت باکرگی
در حالت به خصوصی نگه داشتن
در حالت فعلی نگهداشتن
در حدود
در حدود آن تعداد
در حدود آن میزان
در حدود آن وقت
در حدود امکان
در حدود با ماه ژوئن
در حرکت
در حرکت بودن بدون هدف
در حرکت در جهت باد
در حسرت چیزی بودن
در حصار کردن حیوان
در حقیقت
در حکم
در حمایت از
در حوالی
در حوزه اختیارات
در حیاط
در حین
در حین ارتکاب به جرم
در حین ارتکاب جرم
در حین انجام عمل منافی عفت
در حین انجام عمل ناشایسته
در حین زایمان
در خاتمه
در خارج
در خارج از ساختمان اصلی
در خارج از صحنه
در خارج قایق
در خارج هواپیما
در خاطر ثبت کردن
در خاطر حفظ کردن
در خاطر داشتن
در خاطره
در خاطره ثبت کردن
در خاک
در خاک پنهان کردن
در خانه
در خاور
در خشکی
در خشم سوختن
در خصوص
در خط
در خطر انقراض
در خطرانداختن
در خفا
در خفا نقشه کشیدن
در خفای کامل
در خفیه
در خلاف جهت رودخانه
در خلال
در خلسه
در خلوت
در خواب غفلت بودن
در خواست کردن
در خود جا دادن
در خود داشتن
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
25
26
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
splitting headache
stand a chance
stimulate growth
grotesque
deep sleep
defamatory
deficient
definitive
defray
deletion
delirious
deliveryman
deny all knowledge of
desperately jealous
hood
بند انداختن
نی
افق
اطمینان
استنکاف
استمرار
استعداد
اسکورت کردن
ارتعاش
ارائه
آنالیز
آفتابگرفتگی
اجازه
آغاز
آدینه