جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "د" (صفحه 3)
دارای سیستم کردن
دارای سیلیکا
دارای سینه باز
دارای سینه بزرگ
دارای شاخه های آویخته
دارای شانه های افتاده
دارای شاهد و مدرک
دارای شباهت واکه ای
دارای شجره نامه
دارای شخصیت حقوقی
دارای شرایط متقابل
دارای شغل آزاد
دارای شغل شخصی
دارای شغل کم تخصص و کم پاداش
دارای شغل نیمه وقت
دارای شغل ویژه
دارای شکر مصنوعی
دارای شکل ساده و خوشایند و حاکی از قابلیت سرعت زیاد
دارای شکل شش پهلو
دارای شکلات
دارای شماره شناسایی کردن
دارای شوق و حرارت کردن
دارای شهرت ابدی
دارای شهوت کلام
دارای شیار کوچک کردن
دارای شیب کم
دارای شیله پیله
دارای صدای چلپ چلپ
دارای صدای خراش
دارای صدای خش خش
دارای صدای زیر
دارای صدای گرفته و خشن
دارای صدای گرم و رسا
دارای صدای نی مانند
دارای صدایی شبیه به آوای فلوت
دارای صدمه کردن
دارای صراحت کلام
دارای صفحه سفید کردن
دارای صلاحیت قانونی
دارای صلاحیت کردن
دارای صورت گرد
دارای ضخامت معین
دارای طبع بلند و سلیقه خوب
دارای طرح توری و زیبا
دارای طرح سبدی
دارای طرح شبیه چشم مرغ
دارای طرح گل دار
دارای طرح لوزی به رنگ های گوناگون
دارای طرز رفتار شهری ها
دارای طعم آجیل
دارای طعم قهوه و شکلات
دارای طعم کره
دارای طعم گوشت
دارای طعم میوه مغزدار
دارای طعم نعناع
دارای طلا
دارای طناب
دارای ظرافت و حساسیت
دارای ظرفیت زیاد برای کاری
دارای عامل ارهاش
دارای عبارات تکراری
دارای عزت نفس
دارای عزم راسخ
دارای عصب
دارای عقل
دارای عقل سلیم
دارای عقل سلیم و بدن سالم
دارای عقیده بخصوص
دارای علاقه ی زیاد برای کاری
دارای علامت
دارای علم غیب
دارای عنوان اشرافی
دارای عنوان کردن
دارای عواقب
دارای غدد لنفاوی متورم
دارای غرض
دارای غلط
دارای فاصله بین دو دندان
دارای فر ریز و به هم فشرده
دارای فردیت کردن
دارای فرورفتگی کردن
دارای فرهای ریز کردن
دارای فرهای ریز و به هم فشرده
دارای فساد اخلاقی
دارای فشار زیاد
دارای فکر باز
دارای فلز
دارای فن آوری ابتدایی
دارای فهرست راهنما کردن
دارای قدرت استدلال
دارای قدرت انقباضی
دارای قدرت پس هماندهی
دارای قدرت تحمل
دارای قدرت خلاقه زیاد
دارای قدرت درخودداری
دارای قری کوچک کردن
دارای قریحه بخصوص
دارای قضاوت درست
دارای قلع
دارای قوه باصره
دارای قوه ممیزه
دارای قیافه عاری از بیان
دارای قید و شرط
دارای قید و شرط کردن
دارای قیمت به جا
دارای کار
دارای کاربردهای گوناگون
دارای کاربردهای متعدد
دارای کاستی
دارای کاواکچه
دارای کبکبه و دبدبه
دارای کربن
دارای کربنات آهک
دارای کرک های ابریشم مانند
دارای کرکره کردن
دارای کروم
دارای کژی
دارای کسر وزن
دارای کسری
دارای کشش کردن
دارای کف نفس کردن
دارای کلاس
دارای کلاه خود
دارای کلاه گیس
دارای کلفتی معین
دارای کلید راهنما کردن
دارای کمانک
دارای کمبود
دارای کمبود کارگر
دارای کمبود کارمند
دارای کمر فرورفته
دارای کمر قرص
دارای کمر قرص از نظر جنسی
دارای کمربند
دارای کوران بودن
دارای گاز
دارای گاز کربنیک کردن
دارای گام های ثابت ومطمئن
دارای گذشت و احسان
دارای گرایش به
دارای گرایش کردن
دارای گردن کوتاه و کلفت
دارای گرفتاری
دارای گرفتگی کردن
دارای گرما
دارای گرمای بیش از صفر شدن
دارای گلیز
دارای گواهینامه
دارای گوجه فرنگی و فلفل سبز و پیاز
دارای گوش بخصوص
دارای گوش تیز
دارای گوش های آویخته و شل
دارای گوشت سفت
دارای گوشه راست
دارای گوشه لوله شده
دارای گوشه مسطح
دارای گوگرد
دارای گیرکردن
دارای لب شکری
دارای لباس متحدالشکل
دارای لبه اره مانند
دارای لبه اره مانند کردن
دارای لبه مسطح
دارای لطافت طبع
دارای لطف و محبت
دارای لکنت زبان
دارای لهجه امریکایی کردن
دارای مادگی
دارای ماده
دارای ماشین آلات کردن
دارای مجوز قانونی کردن
دارای مچ قوی
دارای محاسن بیشتر
دارای مخمر
دارای مزد
دارای مزه تند
دارای مزه تند و خوشایند
دارای مزه زنجبیل
دارای مس دو ظرفیتی
دارای مسیر راست
دارای مسیر زیگزاگ
دارای مسیر نامعین
دارای مشکل
دارای معانی مرموز
دارای معروفیت جهانی
دارای معنای متضاد
دارای معنی اخلاقی
دارای معنی منفی
دارای معنی نمادین
دارای مفاصل بسیار نرم و قابل انعطاف
دارای مقام قهرمانی
دارای مقدار کم از چیزی
دارای مقدار معینی از چیزی
دارای ملخ در عقب موتور
دارای ملک
دارای ملودی
دارای مواد خارجی
دارای مواد شیمیایی ضدبید
دارای موتور جت
دارای موج شدن
دارای موسیقی
دارای موهبت کردن
دارای موی
دارای موی خاکستری طلایی
دارای موی سفید بر فرق سر
دارای موی نرم
دارای مهارت های متعدد
دارای میزان شهوت بخصوص
دارای نام مستعار
دارای نان خور
دارای نبوغ
دارای نتیجه معکوس
دارای نشاسته
دارای نشان ها ی مورب
دارای نشانه خفیف از چیزی کردن
دارای نشانه خفیفی از چیزی کردن
دارای نشانی فرستنده
دارای نظام معین
دارای نظر بخصوص
دارای نظر به نفع یکی از طرفین
دارای نظر صائب در
دارای نعل پاشنه دار
دارای نفرات کمتر از میزان لازم
دارای نفع خصوصی
دارای نقاهت
دارای نقره
دارای نقش
دارای نقش برجسته
دارای نقش رگه مانند
دارای نقش مرمری کردن
دارای نواخت پایین
دارای نواره رنگی شدن
دارای نواره رنگی کردن
دارای نواره های برجسته کردن
دارای نواره های رنگی
دارای نواره های متقاطع
دارای نوارهای موازی
دارای نور زننده
دارای نور ملایم
دارای نوع بخصوصی پلک
دارای نوع بخصوصی تضریس
دارای نوع بخصوصی چرخ
دارای نوع بخصوصی خواب
دارای نوع بخصوصی دندان
دارای نوع به خصوصی خون
دارای نوعی سر
دارای نوعی صدف بخصوص
دارای نوعی گوش ماهی
دارای نوک تیز کردن
دارای نیروی برق کردن
دارای نیروی محرکه کردن
دارای نیروی مرکز گرا
دارای نیروی مرکز گریز
دارای نیم گام
دارای واژه های چند هجایی
دارای واقعیات
دارای وجدان کار
دارای وجود خارجی
دارای وزن بیشتر از حد معین
دارای وصیت نامه
دارای وقار و گیرایی
دارای وقت آزاد
دارای وقفه
دارای ویژگی
دارای ویژگی اسرارآمیز
دارای ویژگی های انسانی کردن
دارای ویژگی های رمان کردن
دارای ویژگی های غربی کردن
دارای ویژگی های ماه
دارای ویژگی های مسیحی کردن
دارای ویژگی های ملی کردن
دارای ویژگی های موسیقی جاز
دارای هارمونی
دارای هدف
دارای هدف خاص
دارای هدف عالی
دارای هستی بودن
دارای هوا
دارای هواکش کردن
دارای ید طولا
دارای ید طولی
دارای یک اسب
دارای یک تکه نان
دارای یک دست
دارای یک راه
دارای یک ریل
دارای یک گذرگاه
دارای یک مجلس شورا
دارای-
دارایی
دارایی خالص
دارایی دولت
دارایی زیاد
دارایی شناسی
دارایی غیر منقول
دارایی منقول
دارایی ویژه
داربام
داربست
داربست بندی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
25
26
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی