جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "د" (صفحه 5)
دانشجو
دانشجوی پزشکی
دانشجوی دانشکده افسری
دانشجوی سال اول
دانشجوی سال دوم
دانشجوی سال سوم دانشگاه
دانشجوی معقول و منقول
دانشجویی
دانشدانی
دانشسرا
دانشکده
دانشکده الهیات
دانشکده مانند
دانشگان
دانشگانی
دانشگاه
دانشگاه آزاد
دانشگاه دوساله
دانشگاهی
دانشمند
دانشمند در علوم
دانشمند ژئوفیزیک
دانشمند علم اقتصاد
دانشمند علم هندسه
دانشمند علوم اجتماعی
دانشمند علوم طبیعی
دانشمندانه
دانشمندنما
دانشمندی
دانشنامه
دانشور
دانشی
دانشیار
دانگ
دانگ دادن
دانگ دانگ صدا کردن
دانگانه
دانگی
دانگی کردن
دانمارک
دانمارکی
داننده
دانه
دانه آبله
دانه آور
دانه ای
دانه برف
دانه بستن
دانه پرنده
دانه تسبیج
دانه تسبیح
دانه تگرگ
دانه چاودار
دانه چیزی را در آوردن
دانه خشخاش
دانه خوار
دانه دار
دانه دانه
دانه دانه ای
دانه دانه شدگی
دانه دانه شونده
دانه ذرت
دانه ذرت و گندم
دانه رازیانه
دانه رست
دانه زنجیر
دانه ساز
دانه سیب و گلابی
دانه غلات
دانه فلفل
دانه قهوه
دانه کاکائو
دانه کردن
دانه کنجد
دانه کوچک
دانه گندم و سایر غلات
دانه گیاه یولاف
دانه مانند
دانه مرغ
دانه میوه
دانه نمک
دانه ی جو
دانه ی چیا
دانه ی سویا
دانه ی کاج
دانیال نبی
دانیزه
دانیل دفوئه
داو
داو کردن
داوخواه
داوخواه انتخابات
داوخواه شدن
داوخواه شغل
داوخواهانه
داوخواهی
داود
داودی
داور
داور آغاز مسابقه
داور اختلافات
داور خط
داور خط بازی
داور شدن
داور مسابقات
داوران
داورانه
داورگان
داوری
داوری ارزشی
داوری خواستن
داوری غلط
داوری غلط کردن
داوری قانونی کردن
داوری کردن
داوطلب
داوطلب انتخابات
داوطلب شدن
داوطلب شغل
داوطلب مقام سلحشوری
داوطلب منفرد
داوطلبانه
داوطلبی
داونینگ
داویت
داهل
داهیه
دایر
دایر کردن
دایرالبروج
دایرالمعارف
دایرالمعارفی
دایربر
دایربراینکه
دایره
دایره اعتدال
دایره المعارف
دایره انقلاب
دایره خبیثه
دایره زنگی
دایره سمت
دایره صندوق
دایره طول
دایره عظیمه
دایره قطب شمال
دایره کش
دایره کشیدن
دایره کوچک
دایره مانند
دایره نصف النهار
دایره وار
دایره واری
دایره یک طرفه در چهارراه ها
دایرهی خورشید مانند
دایگی
دایگی کردن
دایم
دایم التغیر
دایم الخمر
دایم در سفر و خوشی
دایما
دایما در تغییر بودن
دایما در حرکت
دایما در دوندگی
دایما شاکی و عارض
دایمی
داین
دایناسور
دایناسور سه شاخ
دایو
دایه
دایی
دایی وار
دئودورانت
دئودورانت زدن
دب
دب اصغر
دب اکبر
دباغ
دباغ خانه
دباغی
دباغی کردن
دبدبه
دبر
دبران
دبستان
دبش
دبشی
دبنگ
دبنگی
دبور
دبوسی
دبه
دبه باروت
دبه در آوردن در پرداخت وام
دبه کردن
دبیت
دبیر
دبیر کل
دبیرخانه
دبیرستان
دبیرستان خصوصی
دبیرستان مقدماتی
دبیرستانی
دبیره
دبیری
دبیقی
دج
دج بودش
دج شدن
دجاجه
دجال
دجله
دجی
دچار
دچار آب آوردگی
دچار آرتروز
دچار آنورکسی
دچار اختلال حواس
دچار اختلال کردن
دچار اختلال کردن حواس
دچار اختلال مشاعر
دچار اختناق کردن
دچار اسکیزوفرنی
دچار اشتباه
دچار اشکال مالی کردن
دچار اعتصاب
دچار التهاب عصبی
دچار اوتیسم
دچار اورمی
دچار اوهام
دچار بدبیاری کردن
دچار بدگواری
دچار بودن
دچار بی خوابی
دچار بیماری
دچار بیماری زردی کردن
دچار بیماری قند
دچار بیماری کردن
دچار بیماری نرمی استخوان
دچار بیماری هاری
دچار پارانویا
دچار تاخیر به خاطر توفان
دچار تباهی کردن
دچار ترس از ارواح کردن
دچار ترس و احترام کردن
دچار تشمع کبدی
دچار تعصب کردن
دچار تن تکان کردن
دچار تنگی نفس شدن در اثر دود
دچار تورم
دچار توهم شدن
دچار توهم کردن
دچار تهوع
دچار تهوع در هواپیما
دچار تهوع شدن
دچار تهوع کردن
دچار جذام
دچار جمود خلسه ای
دچار جنون
دچار جنون آتش افروزی
دچار جنون الکلی
دچار جنون تحریکاتی
دچار جنون دزدی
دچار جنون شدن
دچار جنون کردن
دچار جوع بقر
دچار جوع دایم
دچار چندش شدن
دچار خشکسالی
دچار خفقان شدن
دچار خفقان کردن
دچار خنازیر
دچار خون روش
دچار خون مردگی شدن
دچار خونروش
دچار درد اعصاب
دچار درد پا
دچار درد کردن
دچار دل به هم خوردگی
دچار دلشوره
دچار دلهره
دچار دلهره کردن
دچار راهبندان در اثر برف
دچار رخوت
دچار رکود
دچار رکود کردن
دچار روان تکان کردن
دچار روان شیدایی
دچار زحمت و دردسر کردن
دچار سرگیجه
دچار سرمازدگی
دچار سفلیس
دچار سکته مغزی
دچار شدن
دچار شدن به بیماری
دچار شدن به درد
دچار شیدایی
دچار ضلالت
دچار ضلالت شدن
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
25
26
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
splitting headache
stand a chance
stimulate growth
grotesque
deep sleep
defamatory
deficient
definitive
defray
deletion
delirious
deliveryman
deny all knowledge of
desperately jealous
hood
بند انداختن
نی
افق
اطمینان
استنکاف
استمرار
استعداد
اسکورت کردن
ارتعاش
ارائه
آنالیز
آفتابگرفتگی
اجازه
آغاز
آدینه