جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "د" (صفحه 4)
داروکوب
داروگر
داروگیا
داروگیافروش
دارونما
داروها و مواد مخدر
داروی آرامبخش
داروی انحصاری
داروی بندآور خون
داروی بوییدنی
داروی به ثبت رسیده
داروی بینی
داروی بیهوشی
داروی پیشگیر
داروی تب بر
داروی تجویز شده
داروی تزریقی
داروی تقویت قوه باه
داروی توهم انگیز
داروی خواب آور
داروی دارای تریاک
داروی دردکش
داروی روان گردان
داروی زنانگی
داروی سرفه
داروی ضد آلرژی
داروی ضد ترشی معده
داروی ضد حساسیت
داروی ضد عرق
داروی ضد قی
داروی ضد ویروس
داروی ضدکرم
داروی غرغره
داروی قلابی
داروی کرم کش
داروی مخدر
داروی مسکن
داروی مسکن دادن
داروی مقوی
داروی ملین
داروی نرمساز
داروی نهازش زا
داروی هم کش
داروی همه دردها
داروی هوشبری
داروین
دارویی
دارین
دارینه
داز
دازه
داس
داس دسته بلند
داس ماه
داس مغز
داس و چکش
داس هرس
داستارها
داستان
داستان اپرا
داستان اخلاقی
داستان باور نکردنی
داستان بلند
داستان پردازانه
داستان پلیسی
داستان جن و پری
داستان خیالی
داستان دروغ
داستان دروغین
داستان دهان به دهان
داستان زندگی
داستان ساختگی
داستان سرا
داستان سرایانه
داستان سرایی
داستان سرایی کردن
داستان سینه به سینه
داستان شورانگیز
داستان علمی
داستان علمی - تخیلی
داستان غم انگیز
داستان فرعی
داستان فکاهی مصور
داستان کاریکاتوری
داستان کوتاه
داستان کوتاه و گیرا
داستان گفتن
داستان گو
داستان گونه
داستان گونه کردن
داستان گویی
داستان گویی کردن
داستان مانند
داستان مردمی
داستان منظوم
داستان منظوم و مختصر
داستان نامه
داستان نویس
داستان نیمه تاریخی
داستان و نمایش گره گشا
داستان وار
داستان هجوآمیز
داستان هراس انگیز
داستان هزار و یک شب
داستانی
داستایوفسکی
داسغاله
داسه
داسی
داش
داشاد
داشبرد اتومبیل و هواپیما
داشبورد
داشتبان
داشتگاه
داشتن
داشتن اجاره نامه رسمی
داشتن اعصاب قوی
داشتن بیش از یک شوهر
داشتن پیشه
داشتن حرفه
داشتن خلل و فرج
داشتن در فکر
داشتن دو زن
داشتن دو شوهر
داشتن دو همسر
داشتن روزنه
داشتن شغل دوم
داشتن غلط
داشتن مسامات
داشتن ملک طلق
داشن
داعی
داعیه
داعیه داشتن
داغ
داغ آب
داغ آهن
داغ بودن
داغ دل
داغ زدن
داغ زدن با آهن داغ
داغ سر
داغ شدن
داغ فتیله ای
داغ کردن
داغ کردن آبگونه
داغ کردن با آهن داغ
داغ گداز
داغ گوش
داغ نخود
داغان
داغان بودن
داغان سازی
داغان شدن
داغان کردن
داغان کردن با شدت زیاد
داغانی
داغدار
داغدار کردن
داغداری
داغدیدن
داغدیده
داغون شدن
داغون کردن
داغی
دافع
دافع آب
دافع رطوبت
داک پینز
داکرون
داکری
داکوتای جنوبی
داگر
دال
دال بر چیزی بودن
دال بودن بر
دال ورق
دالاس
دالان
دالان بین خانه و گاراژ
دالای لاما
دالبر
دالبری
دالگوش
دالی
دالی موشک
دالیه سودا
دام
دام آور
دام آورد
دام انداز
دام بلا
دام بی صاحب
دام تخمی
دام چران
دام خوراک
دام دزد
دام سرعت
دام گذار
دام گستری
دام مرگ
دام ونوس
دام ها
دام های شیری
دام های گردآوری شده
دام های هم تبار از سوی مادر
داماد
داماد کردن
دامان
دامانه
دامبل
دامپرور
دامپروری
دامپزشک
دامپزشکی
دامدار
دامداری
دامن
دامن پالتو
دامن پف کرده
دامن پیستون
دامن در کشیدن
دامن زدن
دامن زدن دعوا
دامن زنی
دامن طبیعت
دامن کت
دامن کشیدن
دامن کوتاه
دامن کوتاه رقاصان باله
دامند
دامنگیر
دامنگیر شدن
دامنگیر کردن
دامنه
دامنه تپه
دامنه دار
دامنه را تغییر دادن
دامنه عمل
دامنه کوه
داموکلس
دان
دان پاشی
دان پاشی کردن
دان دان
دان دان زده
دان دان کردن
دان کیشوت
دان وان
دانا
دانایی
دانته
دانجه
دانچه
دانستگی
دانستن
دانستن از
دانستنی
دانسته
دانسته کردن
دانسته ها
دانش
دانش آمار
دانش آموخته
دانش آموز
دانش آموز پیشین
دانش آموز دبیرستان آمادگی
دانش آموز کلاس دهم
دانش اسرار روحانی
دانش افزار
دانش بخصوص
دانش پرور
دانش پژوه
دانش پیش بینی وضع هوا
دانش تجربی
دانش توصیفی
دانش جنگی
دانش حرفه ای
دانش دان
دانش دهان به دهان
دانش زیاد
دانش زیستی
دانش ژرف
دانش ساختن و پخش دارو
دانش ستیز
دانش ستیزی
دانش سطحی
دانش سنتی
دانش شناخت مواد معدنی
دانش شناخت نوشته های کهن
دانش طبیعی
دانش عملی
دانش کتابی
دانش مادی
دانش مردمی
دانش نظری
دانش و هنر خلبانی
دانش های زمینی
دانشپایه
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
25
26
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
splitting headache
stand a chance
stimulate growth
grotesque
deep sleep
defamatory
deficient
definitive
defray
deletion
delirious
deliveryman
deny all knowledge of
desperately jealous
hood
بند انداختن
نی
افق
اطمینان
استنکاف
استمرار
استعداد
اسکورت کردن
ارتعاش
ارائه
آنالیز
آفتابگرفتگی
اجازه
آغاز
آدینه