جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ر" (صفحه 8)
رو به رو قرار گرفتن
رو به رونق
رو به زوال
رو به زوال گذاشتن
رو به سویی داشتن
رو به شمال
رو به طرفی بودن
رو به طرفی داشتن
رو به کاهش نهادن
رو به مشاهده کننده
رو به نیستی گذاشتن
رو به ویرانی
رو تخت خوابی
رو دادن به
رو در بایستی کردن
رو در رو
رو در رو شدن
رو در رو شدن با
رو در رویی
رو در رویی قاطع
رو در رویی کردن
رو دسته در سازهای زهی
رو دل
رو دیگ
رو رختخوابی
رو سوز کردن
رو عرشه کشتی
رو کتری
رو کردن
رو کردن اقبال
رو کردن دست آدم های شرور
رو نشان ندادن
رو نوشت مصدق
رو-
روآمدن دوباره
روآوردن
روا
روا داشتن
روا دانستن
روا شده
روا کردن
روابط
روابط حسنه
روابط دوستانه
روابط صنعتی
روابط عمومی
روابط کارگر و کارفرما
روابط کامله الوداد
رواج
رواج دادن
رواج دادن دوباره
رواج دادن و یافتن
رواج دار
رواج داشتن
رواج دهنده
رواج مجدد
رواجگر
رواجه
رواداری
رواداری کردن
رواداشت
رواداشت کردن
رواداشتی
روادید
رواق
رواق در صومعه
رواق در کلیسا
رواق گرای
رواقی
رواکرد
رواگ
رواگان
رواگاندن
رواگانی
روال
روال کار اداری
روال کردن
روال همیشگی
روالی
روان
روان آشفتگی
روان آشفتگی الکلی
روان آگاهی
روان بخش
روان بودن
روان بیمار
روان بیمارانه
روان پالش
روان پالشی
روان پریش
روان پریشی
روان تکان
روان تکانشی
روان تنش
روان تنی
روان درستی
روان درمان
روان درمانگر
روان درمانی
روان رنجور
روان رنجورانه
روان رنجوری
روان رنجوری جنگ
روان رنجوری رزمی
روان شادی
روان شدن
روان شدن به سرعت
روان شناختی
روان شونده
روان شیدا
روان شیدایی
روان فسردگی
روان کاو
روان کاوی
روان کردن
روان کردن به سرعت
روان کننده
روان گردان
روان گسیختگی
روان گسیخته
روان نژندی
روان نگاری
روان نویس
روانامه
روانپزشک
روانپزشکی
رواندا
روانداز
روانزاد
روانش
روانش شادباد
روانشناس
روانشناس بالینی
روانشناسی
روانشناسی گشتالت
روانکاوی کردن
روانکوب
روانکوب کردن
روانگر
روانگری
روانگی
روانگی آگاهی
روانه
روانه ایستان
روانه شدن
روانه کردن
روانی
روای
روایت
روایت کردن
روایت کردن با جزئیات
روایتی
روایی
روئیا
روئیابین
روئیت
روئیت کردن
روئیدن
روئین
روئین تن
روئین چنگ
روئینه زرین
روب گر
روبات
روبات شناسی
روبات وار
روباتی
روباره
روباره گیر
روباز
روبافت
روبالشی
روبان
روبان افتخار
روبان باریک
روبان چین دار
روبان زبر
روبان زیگ زاگ
روبان گردن
روبان گره زده
روباه
روباه صفت
روباه ماده
روباه مانند
روباه وار
روبراه
روبرتافتن از زن و بچه
روبرتافتن از معشوق
روبرداری
روبرداری کردن
روبرداری کردن از حافظه
روبرداشت
روبررو شدن با
روبرو
روبرو بودن
روبرو شدن با
روبرو شدن با گردن کلفتی
روبرو شدن شجاعانه با
روبروی
روبش
روبکی
روبل
روبنا
روبند
روبندشدن
روبنده
روبنده زدن
روبنده زده
روبوت
روبوسی
روبوسی کردن
روبه افول
روبه باز
روبه بازی
روبه بالا
روبه پایان نهادن
روبه پایین بودن
روبه پیری
روبه تباهی نهادن
روبه ترقی
روبه راه
روبه راه کردن
روبه رو شدن با
روبه روکردن
روبه شرق
روبه صفتی کردن
روبه فساد اخلاقی
روبه قبله
روبه کاهش
روبه نیستی
روبه ویرانی
روبیدن
روپوست
روپوستی
روپوش
روپوش اتاق عمل
روپوش جراح
روپوش چیزی را برداشتن
روپوش زمستانی و یک تکه کودک
روپوش قضات و کشیشان
روپوش کار
روپوش کارگری
روپوش کودک
روپوش گرم
روپوش گشاد
روپوش گشاد و رنگارنگ
روپوش گشاد و کلاهدار
روپوش منزل
روپوشه
روپوشه ای
روپوشی
روپی
روپیچی از
روپیچیدن از
روپیه
روت بیر
روتاتیو
روتختی
روتنش
روتنیم
روتور
روچ
روچگالش
روچگالیدن
روح
روح افزا
روح الاطلس
روح الامین
روح القدس
روح القدس گرایی
روح الله
روح انتقام جویی
روح انگیز
روح انگیزی
روح با صداهای اسرار آمیزی
روح بخش
روح بخشیدن
روح پرور
روح پلید
روح تازه دمیدن در
روح توتیا
روح خبیث
روح خبیث و زشت سیما
روح دادن
روح ران
روح رانی کردن
روح زدایی
روح زده
روح زده کرده
روح زمان
روح شخص مرده
روح گرایانه
روح گرایی
روح مانند
روح مانندی
روح محافظ هر مکان
روح وار
روح همبستگی
روحا
روحانی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
zaftig
yup
yuk
yourself
yep
wreckage
wreak havoc
wormy
workbench
woeful
woe
within
why not
we
WBU
تراس
بیماری
تلویزیون
جبران کردن
دنده
دخترعمه
دقیق
دیوانه
تختخواب
زالزالک
رعایت کردن
زگیل
سال کبیسه
سرب
سرنگ