جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ر" (صفحه 11)
روگردان بودن
روگردانی
روگرفت
روگرفت کردن
روگرفتن
روگرفته
روگری
روگشته
روگوشی
روگیر
روگیری
روگیری کردن
رولایه
رولباسی
رولت
رولت روسی
رولر برینگ
رولر کوستر در فانفار
رولور
روله
روم
روم شرقی
روماتیسم
روماتیسم مفاصل
روماتیسمی
رومارن
رومانتیست
رومانتیک
رومانتیک گرای
رومانتیک گرایی
رومانس
رومانی
رومبا
رومبا رقصیدن
رومبلی
رومن رولان
رومی
رومیانی
رومیایی
رومیزی
رومیزی و دستمال و قاشق و چنگال و غیره
رومیه
رون
روناس
رونالد ریگان
رونتگن
رونتگن کافی
رونجو
روند
روند نزولی
روندکلی
روندگی
روندنما
روندو
رونده
رونده ساق
روندی
رونرو
رونشان ندادن
رونشین شدن
رونق
رونق پیدا کردن
رونق دادن
رونق داشتن
رونق زودگذر
رونق گرفتن
رونق گرفتن به سرعت و انبوهی
رونق مجدد دادن
رونق ناگهانی
رونق یافتن
رونگار
رونگاره
رونگاره ستونی
رونگری
رونما
رونوشت
رونوشت بردار
رونوشت برداری
رونوشت سازی
رونوشت کردن
رونوشت گرفتن
رونویس
رونویس کردن
رونویسی
رونویسی کردن از کتاب
رونویسی کردن از مقاله
رووس
رووف
روون
روونی
روه
روی
روی آب اسکی کردن
روی آب حرکت کردن
روی آب ماندن
روی آن
روی آوردن
روی آوری
روی اصول تکیه کردن
روی اندود کردن با جریان برق
روی برگ
روی پر قو خواباندن
روی پرده انداختن با پروژکتور
روی پله
روی تابی
روی تابی کردن
روی تاقچه گذاشتن
روی تخم خوابیدن و جوجه آوردن
روی تخم نشینی
روی چرم
روی چیزی پیله کردن
روی چیزی حساب کردن
روی چیزی حک کردن
روی چیزی خوابیدن
روی چیزی قرار دادن
روی چیزی قرار گرفتن
روی چیزی گسترده شدن
روی چیزی نوشتن
روی خود را گرفتن
روی خوش
روی خوش نشان دادن
روی خوش نشان ندادن
روی داد اتفاقی
روی دادن
روی دادن برحسب اتفاق
روی دادن به دنبال چیزی
روی دادن در نتیجه چیزی
روی دادن ناگهانی
روی دادنی
روی دست کسی بلند شدن
روی دوپا بلند شدن
روی دهنده در زمان های معین
روی زرد
روی زردی
روی زمین
روی زمین حرکت کردن
روی زمین قرار دادن
روی سر ایستادن
روی سرپنجه
روی سرپنجه ایستادن
روی سقف
روی صحنه آوردن
روی صحنه تئاتر
روی صفحه
روی عرشه اصلی
روی کاغذ
روی کردن
روی کسی حساب کردن
روی کشتی
روی گدایی
روی گردان
روی گردان بودن
روی گردان شدن از
روی گردان کردن
روی گردان نبودن
روی گرداندن
روی گرداندن از کار مشکل
روی گردانی
روی گردانی از
روی گیر
روی متن نوشته شده چیزی نوشتن
روی مرز
روی میزخوراک گذاشتن
روی نوک پا چرخیدن
روی هدف
روی هر چیز
روی هم
روی هم افتادگی
روی هم افتادن
روی هم افتادن دو خط
روی هم افتادن صداها
روی هم افتاده
روی هم تا شدن
روی هم تا کردن
روی هم چسباندن چندین لایه از چیزی
روی هم چیدن
روی هم رفته
روی هم ریختن
روی هم قرار گرفتن لبه دو چیز
روی هم قرارگیری از یک طرف
روی هم گذاشتن سرمایه
روی هم گذاشتن کوشش
روی یک پا جستن
روی یک پا راه رفتن
رویا
رویا داشتن
رویا گرای
رویاآمیز
رویاپردازی کردن
رویارو
رویاگرای از ته دل
رویان
رویان شدن
رویان شناس
رویان شناسی
رویاندن
رویاندیس
رویانسان
رویانی
رویانیدن
رویایی
رویت
رویت پذیر
رویت کردن برای نخستین بار
رویداد
رویداد آینده
رویداد آیینی
رویداد بد
رویداد پذیر
رویداد پر سر و صدا و چشمگیر
رویداد تشریفاتی
رویداد چشمگیر
رویداد ساختگی
رویداد شانسی
رویداد عجیب و غریب
رویداد غم انگیز
رویداد ملامت انگیز
رویداد مهم
رویداد ناگوار
رویداد ناگهانی
رویداد نگاری
رویداد ویرانگر و سهمگین
رویدادنامه
رویدادنامه نویس
رویداده
رویدادها
رویدادهای پی در پی
رویدادهای قابل ذکر
رویش
رویش انگیز
رویش دشنه
رویش نرم و ابریشم مانند
رویشی
رویکرد
رویگر
رویگردان بودن از
رویم نمی شودکه
روینده
رویه
رویه آبگونه
رویه ای
رویه ایستایی
رویه بستن
رویه بندی
رویه به رویه
رویه به هوا
رویه تایر
رویه تشک
رویه حروف چاپی
رویه دار شدن
رویه دار کردن
رویه دوزی
رویه قضایی
رویه کفش
رویه کیک و پای
رویه متکا
رویه مربعی
رویه مزار
رویه نگاری
رویه یخه
رویی
رویی کیک
روییدن
روییدن دوباره
رویین تن
ره
ره آورد
رها
رها از جسم
رها راه
رها ساز
رها شدن
رها شدن از دست کسی
رها شده
رها کردن
رها کردن از دست خود
رها کردن از زیر بار
رها کردن بند کمربند
رها کردن خود از گیر ترس
رها کردن شغل
رها کردن عنان
رها کردن قلاب
رها کردن گیره
رها کردن گیره کمربند
رها کردن مهار
رها کننده
رها نکردن
رها نکردنی
رها نکننده
رهابخش
رهاساز
رهاسازی
رهاگر
رهاگرانه
رهامزد
رهاندن از اسارت
رهاندن از گناه
رهانش
رهانش تدریجی
رهاننده
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی