Bloodline

ˈblʌdlaɪn ˈblʌdlaɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
دودمان، (درمورد حیوان) اصل و نسب، درجه‌ی اصالت، دودمان درخت، سلسله‌ی خونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His bloodline is traced back to royalty.
- سلسله‌ی خونی او به خانواده‌ی سلطنتی بازمی‌گردد.
- He takes great pride in his Native American bloodline.
- او به اصالت بومی آمریکایی خود افتخار می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bloodline

  1. noun One's ancestors or their character or one's ancestral derivation
    Synonyms: pedigree, lineage, descent, blood, line, ancestry, origin, parentage, stock, birth, extraction, family, genealogy, line of descent, blood line, seed, stemma

ارجاع به لغت bloodline

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bloodline» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bloodline

لغات نزدیک bloodline

پیشنهاد بهبود معانی