با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Cocaine

koʊˈkeɪn kəʊˈkeɪn / / kə-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cocaines

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
کوکائین (یک داروی محرک قوی اعتیادآور که به‌طور گسترده برای انگیزه‌های تفریحی غیرقانونی و در پزشکی از آن برای بی‌حسی موضعی پیش از عمل جراحی استفاده می‌کنند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- trafficking cocaine
- قاچاق کوکائین
- The police confiscated a large amount of cocaine.
- پلیس مقدار زیادی کوکائین را ضبط کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cocaine

  1. noun illegal drug
    Synonyms: blow, coke, controlled substance, crack, crystal, freebase, happy dust, ice, joy powder, mojo, narcotic, nose candy, poison, snort, snow, speedball, stardust, stuff, sugar, white horse, white lady, wings

ارجاع به لغت cocaine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cocaine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cocaine

لغات نزدیک cocaine

پیشنهاد بهبود معانی