فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Deserts

dɪˈzɝːts dɪˈzɜːts

گذشته‌ی ساده:

deserted

شکل سوم:

deserted

وجه وصفی حال:

deserting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

جزا، سزا، کیفر، تقاص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

I'd say he got his just deserts for not sticking around to help with the kids.

من که می‌گم اون سزای کارش رو برای اینکه نموند تا به بزرگ کردن بچه‌ها کمک کنه دید.

get/receive your (just) deserts

به سزای اعمال خود رسیدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deserts

  1. noun what is due one
    Synonyms:
    due reward payment return penalty compensation punishment right merit recompense retribution requital discipline deserving chastisement comeuppance what is coming to one guerdon chastening disciplining revenge meed get his get hers talion lumps what one is asking for

Idioms

get one's just deserts

به سزای خود رسیدن، تقاص پس دادن

ارجاع به لغت deserts

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deserts» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deserts

لغات نزدیک deserts

پیشنهاد بهبود معانی