امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hell-bent

American: ˈhelˈbent British: helbent
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مصر، مصمم، لجوج، کسی که پایش را در یک کفش کرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- hell-bent on winning
- مصمم در برنده شدن
- He was hell-bent on revenge.
- او پایش را در یک کفش کرده بود که انتقام بگیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hell-bent

  1. adjective set on
    Synonyms: bent on, bound and determined, constant, decided, determined, driven, firm, fixed, intent, obsessed, persevering, persistent, relentless, resolute, resolved, serious, set on, single-minded, steadfast, strong-minded, strong-willed, stubborn, tenacious, unhesitating, unrelenting, unwavering

ارجاع به لغت hell-bent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hell-bent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hell-bent

لغات نزدیک hell-bent

پیشنهاد بهبود معانی