امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Indurate

ˈɪndjʊəˌreɪt ˈɪndjʊəreɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
سخت کردن، سفت کردن، پینه‌خورده کردن، بی‌حس کردن، (مجازا‌ً) پوست کلفت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indurate

  1. verb To make or become physically hard
    Synonyms:
    harden cake concrete congeal dry petrify set solidify
  1. verb To make resistant to hardship, especially through continued exposure
    Synonyms:
    harden acclimate acclimatize caseharden inure season toughen
    Antonyms:
    soften
  1. adjective Emotionally hardened
    Synonyms:
    callous pachydermatous

ارجاع به لغت indurate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indurate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indurate

لغات نزدیک indurate

پیشنهاد بهبود معانی