آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ دی ۱۴۰۳

    May

    meɪ meɪ meɪ

    گذشته‌ی ساده:

    might

    شکل سوم:

    might

    شکل جمع:

    may

    توضیحات:

    همچنین در معنای چهارم می‌توان از may blossom به‌جای may استفاده کرد.

    همچنین در معنای هفتم می‌توان از maiden به‌جای may استفاده کرد.

    معنی may | جمله با may

    auxiliary verb A2

    احتمال داشتن، ممکن بودن، شاید (بیانگر امکان و احتمال)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    It may rain.

    احتمال دارد باران ببارد.

    He may be ill.

    ممکن است بیمار باشد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They may never come.

    ممکن است هرگز نیایند.

    auxiliary verb formal B1

    توانستن، اجازه داشتن (بیانگر اجازه و درخواست)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    You may go.

    شما می‌توانید بروید.

    May I smoke here?

    آیا در اینجا می‌توانم سیگار بکشم؟

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    No, you may not.

    نه، اجازه نداری.

    May I ask why?

    آیا می‌توانم بپرسم چرا؟

    auxiliary verb formal

    باشد که، امید است (که)، آرزو کردن (که)، (ای) کاش (بیانگر آرزو و امید)

    May your dreams come true.

    باشد که رویاهایتان محقق شود.

    May the coming year bring you joy, success, and endless opportunities.

    امید است سال آینده برای شما شادی، موفقیت و فرصت‌های بی‌پایان به همراه داشته باشد.

    noun uncountable

    گیاه‌شناسی گل ولیک

    may, گل ولیک
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    The may attracted bees.

    گل ولیک زنبورها را جذب کرد.

    The scent of the may filled the air.

    رایحه‌ی گل ولیک اتاق را پر کرد.

    noun countable uncountable A1

    تقویم (May) ماه مِه، ماه مِی، پنجمین ماه سال میلادی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی تقویم

    مشاهده

    My birthday falls in May.

    سالروز تولد من در ماه می است.

    Graduation ceremonies are often held in May.

    جشن‌های فارغ‌التحصیلی اغلب در ماه مه برگزار می‌شوند.

    auxiliary verb

    حقوق بایستی، باید

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    The defendant may file a response within 30 days of receiving the court order.

    متهم بایستی ظرف سی روز پس‌از دریافت حکم دادگاه پاسخ خود را ارائه کند.

    All witnesses may be subpoenaed to testify at the trial.

    همه‌ی شهود را باید برای شهادت در دادگاه احضار کرد.

    noun countable

    دختر باکره، دوشیزه، دختر ازدواج‌نکرده

    The may danced gracefully in the moonlight.

    دوشیزه به‌زیبایی زیر نور ماه می‌رقصید.

    The may gathered flowers for the annual festival.

    دوشیزه برای عید سالانه گل جمع می‌کرد.

    noun countable

    قدیمی بهار عمر، جوانی، عنفوان جوانی، دوران شکوفایی

    His success as an artist flourished in his may, when creativity flowed freely.

    موفقیت او به‌عنوان یک هنرمند، در جوانی شکوفا شد؛ زمانی که خلاقیت آزادانه جریان داشت.

    In her may, she traveled the world, seeking adventure and personal growth.

    در عنفوان جوانی‌اش، به جهان سفر کرد و به‌دنبال ماجراجویی و رشد شخصی بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد may

    1. noun Thorny Eurasian shrub of small tree having dense clusters of white to scarlet flowers followed by deep red berries; established as an escape in eastern North America
      Synonyms:
      English hawthorn whitethorn Crataegus oxycantha Crataegus laevigata fifth month garden month spring month opening of the fishing season
    1. verb grant permission
      Synonyms:
      allowed permitted be allowed be permitted be authorized can might possible be at liberty to be privileged to likelihood must wish shrub hawthorn
    1. verb concede possibility
      Synonyms:
      be possible be conceivable should shall will be going to be obtainable be within reach be credible be practicable

    Collocations

    as the case may be (or whatever the case may be)

    در هر صورت، در هر حال، به هر وجه

    Idioms

    april showers bring may flowers.

    رنج امروز، آسایش فردا را رقم می‌زند. (اگر باران به کوهستان نبارد، به سالی دجله گردد خشک رودی.)

    if i may be so bold (as to ...)

    اگر جسارت نباشد

    let the chips fall where they may

    هرچه پیش آید خوش آید، هرچه بادا باد

    may he (or she) rest in peace

    خدا او را بیامرزد، الهی قرین آرامش ابدی بشود

    sticks and stones may break my bones but words will never hurt me

    با سنگ و چوب می‌توان مرا رنج داد؛ ولی حرف (ناسزا) به من آسیبی نمی‌رساند

    سوال‌های رایج may

    معنی may به فارسی چی میشه؟

    کلمه "may" یکی از افعال مودال در زبان انگلیسی است که کاربردهای متنوعی دارد. این کلمه به‌طور عمده برای بیان احتمال، اجازه، و پیشنهاد استفاده می‌شود. در ادامه به توضیحات و نکات جالب درباره "may" می‌پردازیم.

    ۱. بیان احتمال

    "May" به‌طور گسترده‌ای برای بیان احتمال و امکان در آینده استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال:

    - It may rain tomorrow. (ممکن است فردا باران ببارد.)

    در این جمله، "may" نشان‌دهنده احتمال بارش باران است، اما قطعیت ندارد. این کاربرد به ما این امکان را می‌دهد که در مورد آینده صحبت کنیم بدون اینکه به قطعیت برسیم.

    ۲. اجازه دادن

    یکی دیگر از کاربردهای "may" بیان اجازه است. این کاربرد بیشتر در موقعیت‌های رسمی و قدیمی‌تر رایج است. به‌طور مثال:

    - You may leave the room. (شما می‌توانید اتاق را ترک کنید.)

    در اینجا "may" به معنای اجازه و مجوز برای ترک کردن اتاق است. در زبان محاوره‌ای، معمولاً از "can" به‌جای "may" استفاده می‌شود، اما "may" هنوز هم رسمی‌تر و محترمانه‌تر به‌نظر می‌رسد.

    ۳. پیشنهاد

    در برخی موارد، "may" برای ارائه پیشنهادات یا گزینه‌ها نیز به کار می‌رود. مثلاً:

    - You may want to consider this option. (شاید بخواهید این گزینه را در نظر بگیرید.)

    در این جمله، "may" به معنای پیشنهاد دادن است و به فرد این امکان را می‌دهد که گزینه‌ای را بررسی کند.

    ۴. تفاوت با "might"

    "May" و "might" اغلب به‌جای یکدیگر استفاده می‌شوند، اما تفاوت‌هایی دارند. "Might" به معنای احتمال کمتری نسبت به "may" است. برای مثال:

    - It may rain. (ممکن است باران ببارد.)

    - It might rain. (شاید باران ببارد.)

    در اینجا "may" احتمال بیشتری را نسبت به "might" نشان می‌دهد.

    ۵. استفاده در جملات شرطی

    "May" همچنین می‌تواند در جملات شرطی استفاده شود. برای مثال:

    - If you study hard, you may pass the exam. (اگر خوب درس بخوانی، ممکن است امتحان را قبول شوی.)

    این ساختار نشان‌دهنده این است که احتمال موفقیت بستگی به تلاش فرد دارد.

    نکات جالب

    - "May" به‌عنوان یک فعل مودال، هیچ‌گاه به‌صورت "s" یا "ed" صرف نمی‌شود. این ویژگی، افعال مودال را از دیگر افعال متمایز می‌کند.

    - "May" در برخی فرهنگ‌ها و زمینه‌های اجتماعی به‌عنوان نشانه‌ای از ادب و احترام تلقی می‌شود. در موقعیت‌های رسمی، استفاده از "may" به‌جای "can" می‌تواند نشان‌دهنده احترام به دیگران باشد.

    گذشته‌ی ساده may چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده may در زبان انگلیسی might است.

    شکل سوم may چی میشه؟

    شکل سوم may در زبان انگلیسی might است.

    شکل جمع may چی میشه؟

    شکل جمع may در زبان انگلیسی may است.

    ارجاع به لغت may

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «may» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/may

    لغات نزدیک may

    • - maxterm
    • - maxwell
    • - may
    • - may apple
    • - may day
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.