Plangent

ˈplændʒənt ˈplændʒənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ادبی (صدای) غم‌بار، حزن‌آمیز، حزن‌آور، حزین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The plangent melody of the violin brought tears to her eyes.
- ملودی حزین ویولن، اشک در چشمانش آورد.
- The plangent cries of the mourners echoed through the empty church.
- ناله‌های حزن‌آور عزاداران در کلیسای خالی طنین‌انداز شد.
adjective
(در‌ مورد صدا) پیچنده و پر‌ارتعاش، پر‌صدا، بلند، پرطنین
- The plangent howl of the wind rattled the windows of the old house.
- زوزه‌ی بلند باد، پنجره‌های خانه‌ی قدیمی را می‌لرزاند.
- The plangent roar of the waves
- صدای پرطنین امواج
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plangent

  1. adjective Having or producing a full, deep, or rich sound
    Synonyms: resonant, roaring, pounding, mellow, sonorous, thundering, orotund, beating, dashing, butting, resounding, smashing, ringing, striking, throbbing, rotund, buffeting, round, loud, vibrant

ارجاع به لغت plangent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plangent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plangent

لغات نزدیک plangent

پیشنهاد بهبود معانی