فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Termagant

ˈtɜːrməɡənt ˈtɜːməɡənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پرجنجال، داد‌وبیداد کن، پتیاره، سلیطه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد termagant

  1. noun a person, traditionally a woman, who persistently nags or criticizes
    Synonyms:
    shrew scold vixen harpy virago fury battle-ax fishwife
  1. adjective
    Synonyms:
    disorderly tumultuous turbulent raucous quarrelsome furious scolding harridan xanthippe hellcat

ارجاع به لغت termagant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «termagant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/termagant

لغات نزدیک termagant

پیشنهاد بهبود معانی