(کینه یا خشم خود را) آشکار کردن، انتقام گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He wreaked his fury on the children.
خشم خود را به سر بچهها خالی کرد.
to wreak vengeance on one's enemy
از دشمن خود انتقام گرفتن
خرابی به بار آوردن، خراب کردن، مصیبت ایجاد کردن، تباه کردن، نابود کردن، ویران کردن
خرابی به بار آوردن، خراب کردن، مصیبت ایجاد کردن، تباه کردن، نابود کردن، ویران کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wreak» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wreak