جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻🎓
خرید اشتراک
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 15)
براق
براق در اثر مالش با موم
براق سازی چرم و پارچه
براق شدن
براق کردن
براق کردن با شن
براق کردن با صابون
براق کردن با مالش
براق کردن با مالیدن
براق کردن کاغذ سنباده
براق کننده
براق و نورانی
براقی
براکلی
براکوه
برالعجب
برامکه
بران
برانداختن
برانداز
برانداز کردن
برانداز گرانه
براندازگر
براندازی
براندی
برانشی
برانکار
برانگاشت
برانگاشتن
برانگیختگی
برانگیختن
برانگیختن با فلوت
برانگیختن بر ضد کسی
برانگیختن به کارهای بد
برانگیختن تصویر ذهنی
برانگیختن خاطره
برانگیختن خشم کسی
برانگیختنی
برانگیخته
برانگیخته شدن
برانگیز
برانگیز گر
برانگیزان
برانگیزش
برانی
براوحرجی نیست
براورا
براهین
براهین جمجمه
برای
برای ...
برای آن
برای آن که
برای اثبات
برای اثبات ذکر کردن
برای استفاده موقت
برای افراد چپ دست
برای انجام
برای این
برای این که
برای اینکه
برای تبرک
برای ترضیه او
برای تفریح
برای تیر اندازی رفتن
برای جامه
برای جوانان
برای چاپ آماده کردن
برای چشم ها
برای چه
برای چه؟
برای خود
برای خود برداشتن
برای خودمان
برای درون دیوار
برای دست چپ ها
برای دستیابی به
برای راه رفتن
برای رعایت
برای روی دیوار
برای زایمان
برای زمستان آماده کردن
برای سنگفرش
برای شکار رفتن
برای کاربرد مجدد آماده کردن
برای که؟
برای لحظه ای
برای لحظه ای دیدن
برای ماه
برای مثال
برای مدت
برای مدت معین
برای مدتی
برای مرده سوزی
برای مشتریان خاص
برای مصرف یا کاربرد در دریا
برای معتادان
برای هدف بخصوصی
برای هدف معین
برای هر نفر یکی
برای همگان
برای همه
برای همیشه
برای یک لحظه
برایش
برایند
برایه
برباد دادن
برباد دهنده
بربر
بربری
بربریت
بربست کردن
بربط
بربط زن
بربط ساز
بربط نواز
برپا
برپا بودن
برپا شدن
برپا کردن
برپا کردن کاسبی
برپا کننده
برپاداشت
برپاداشتن
برپار
برپار کردن
برپاری
برپاسازی
برپاش
برپاکردن ساختمان
برپاگر
برپایه تاریخ
برپایه داوری و ترجیح فردی
برپایی
برپوش
برتابش
برتابشی
برتابیدن
برتاخت
برتاختن
برتازش
برتاو
برتر
برتر انگاشته
برتر بودن
برتر دانستن
برتر نمودن
برترانه
برترشناسی ژادی
برتری
برتری آمیز
برتری جستن از راه تقلید
برتری جویی
برتری جویی کردن
برتری خواستن
برتری خواه
برتری خواهی
برتری دادن
برتری داشتن
برتری گرای
برتری گرایانه
برترین
برج
برج آب
برج آتشبانی
برج ثور
برج جدی
برج جوزا
برج چشم اندازدار
برج حمل
برج دروازه
برج دفاعی
برج دلو
برج دیدبان
برج دیدبانی
برج زهرمار
برج ساعت
برج سرطان
برج سنبله
برج عاج
برج عقرب
برج قلعه
برج قوس
برج کبوتر
برج کنترل
برج کوچک
برج مراقبت
برج میزان
برج ناقوس
برج ناقوس کلیسا
برج نور
برج و بارو
برج و بارودار
برجا
برجا شدن
برجا کردن
برجا مانده
برجاس
برجاساز
برجاماندن
برجایی
برجستگی
برجستگی بند انگشت
برجستگی پوست
برجستگی تایر اتومبیل
برجستگی تیز
برجستگی حاشیه
برجستگی داشتن
برجستگی دور سکه
برجستگی روی پارچه
برجستگی شرمگاهی
برجستگی کوچک
برجستگی کوچک و پستانک مانند
برجستن
برجسته
برجسته بودن
برجسته تر بودن
برجسته ترین
برجسته ساختن
برجسته قلمداد کردن
برجسته کار
برجسته کاری
برجسته کاری روی سنگ
برجسته کاری روی فلز
برجسته کاری شده
برجسته کاری کردن
برجسته کردن
برجسته نما
برجسته نمایشی
برجسته و عالی
برجک
برجک چرخان
برجوشش
برجهندگی
برجی
برجیس
برچسب
برچسب زدن
برچسب زدن به
برچسب زننده
برچسب عوضی زدن به
برچسب قیمت
برچسب کتاب
برچسب مالیاتی
برچسبانی
برچند
برچه
برچیدن
برچیده شدن مغازه
برچینک
برحذر داشتن
برحذر داشتن با هشدار
برحذر کردن با هشدار
برحسب
برحسب اتفاق
برحسب ارجحیت رده بندی کردن
برحسب ارزش
برحسب اینکه
برحسب ساعت
برحسب ضرورت
برحسب عادت
برحسب قاعده
برحسب مالیات
برحسب معمول
برحق
برخ
برخاستن
برخاستن از
برخاسته
برخاسته از بستر
برخش
برخلاف
برخلاف اصول پارلمانی
برخلاف حق
برخلاف رسوم
برخلاف شم زبانی
برخلاف شهود
برخلاف عادت
برخلاف قواعد دستور زبان
برخلاف مراد
برخوابه
برخوان
برخوان کردن
برخوان نامه
برخواندن
برخوانی
برخورد
برخورد با محور
برخورد پیدا کردن
برخورد داشتن
برخورد دوچیز
برخورد شخصیت و اندیشه
برخورد شدید
برخورد کردن
برخورد کردن با
برخورد کردن به شدت
برخورد نظامی
برخوردار
برخوردار از
‹
1
2
...
12
13
14
15
16
17
18
...
39
40
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
section
relationship
refresh
quality
privacy
orca
mute
miss
long
english
close
extragalactic
intergalactic
intragalactic
give someone the benefit of the doubt
کاپشن
کندر
گل مریم
گرجستان
مادربزرگ
مانتو
ران
شغال
شغل
شاشیدن
سرماخوردگی
زنبور
زوری
دغدغه
یک