جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻🎓
خرید اشتراک
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 14)
بدین صورت
بدین طریق
بدین غایت
بدین گونه
بدین معنی که
بدین نحو
بدین نهج
بدین وسیله
بدینسان
بدیو
بدیهه
بدیهه گو
بدیهه گویی
بدیهی
بدیهی است
بدیهی پنداشتن
بدیهیات
بذ گل
بذر
بذر افشاندن
بذر البنگ
بذر برهنه
بذر کتان
بذرافشان
بذرالبنج
بذرپاش
بذردان
بذرفروش
بذرکار
بذرمایه
بذل
بذل توجه کردن
بذل کردن
بذل مساعی کردن
بذل و بخشش زیادی
بذله
بذله گفتن
بذله گو
بذله گویی
بر
بر آن
بر آن بودن
بر آن داشتن
بر آن شدن
بر آنم که
بر اثر
بر افتاده
بر افروخته کردن
بر افکند
بر انباشتگی
بر انباشتن
بر انباشته
بر انداز کردن
بر اورنگ نشاندن
بر این نسق
بر باد دادن
بر باد دهنده
بر باد دهی
بر بستر قرار دادن
بر بسته
بر پا کردن
بر پشت اسب
بر پهنه
بر تاختن با شمشیر
بر تخت قرار دادن
بر تخت نشاندن
بر تخت نشاندن پادشاه
بر تخت نشاندن مطران
بر تخت نشانی
بر تخت نشستن
بر تلخی چیزی افزودن
بر جا داشتن
بر جدید
بر جوشیدن
بر جهش
بر چه
بر چیدن با نوک
بر حذر بودن
بر حسب اتفاق
بر حسب عوارض
بر حسب قیمت
بر خاسته بودن
بر خروشیدن
بر خورد از
بر خوردن
بر خوردن به
بر دست
بر دوش حمل کردن
بر دوش کسی گذاشتن
بر دوش گیری
بر روی
بر روی آب
بر روی زمین
بر روی محور
بر زبان نیاوردنی
بر زدن
بر زمان افزودن
بر زمین افتادن
بر زمین افکندن کوارتربک
بر زمین انداختن
بر زمین کشیدن پا
بر زمین نشاندن
بر زمین نشستن
بر زننده
بر ژرفا افزودن
بر سام
بر سر زبان
بر سر مهر آوردن خدا
بر سرمایه افزودن
بر شب
بر شدت چیزی افزودن
بر طبق چهار کتاب اول انجیل
بر طرف
بر عرشه کشتی
بر فراز چیزی قرار گرفتن
بر فرازیدن
بر فرض این که
بر قدیم
بر کنار
بر کنار شدن
بر کنار کردن از مقام کشیشی
بر کناری کردن
بر کوشش خود افزودن
بر گزار کردن
بر گستردن
بر ماسیدن
بر مبنای نقره
بر مسند نشاندن
بر ملا شدن
بر ملا کردن
بر موجودی بانکی افزودن
بر نشاندن
بر نگری کردن
بر نهاد
بر و بر نگاه کردن
بر و مور
بر وفق
بر هم دوختن
بر هم زدن بال ها
بر هم زنی
بر هم کردن
برآب مان
برآب مان سازی
برآب ماندن
برآب مانی
برآری
برآسودن
برآشفتگی
برآشفتن
برآشفته
برآشفته کردن
برآمد
برآمدگی
برآمدگی باله مانند
برآمدگی پوست
برآمدگی ته قایق
برآمدگی زیر دریایی
برآمدگی ساقه
برآمدگی کوچک
برآمدگی هلالی
برآمدن
برآمدن خورشید
برآمدن و فرو رفتن
برآمده
برآمده شدن
برآمده کردن
برآن شدن
برآن شده
برآور
برآورد
برآورد ارزش کار
برآورد اضافی
برآورد تخمینی
برآورد دقیق کردن
برآورد شکمی
برآورد غلط کردن
برآورد کردن
برآورد کردن بیش از واقعیت
برآورد کننده
برآورد نظری
برآورد هزینه
برآوردگر
برآوردن
برآوردن الزامات چیزی
برآوردن نیاز
برآوردن نیازهای کسی
برآوردنکردنی
برآورده کردن
برآوردی
برآویخت
برآویختن
برآویز
برآهنجش
برآهیخته
برآیند
برآینده
برآیندی
برا
برائت
برائت از اشتباه
برائت اعلام کردن
برائت ذمه
برابر
برابر با
برابر با یک چهارم
برابر بودن
برابر بودن با
برابر پنداری
برابر دانستن
برابر دور
برابر شدن
برابر شمردن
برابر کردن
برابر کنش کردن
برابر نهاد
برابر نهش
برابر نهشته
برابر هم گذاشتن
برابران
برابرانی
برابرساز
برابرسازی
برابرسازی کردن
برابرگرای
برابرنگر
برابرنگرانه
برابرنگری
برابری
برابری ارزی
برابری طلبی
برابری کردن
برابری کردن با
برابری نرخ مبادله ارزها
برابری نیروها
برات
برات ارزی
برات بانکی
برات دیداری
برات روئیت
برات رویتی
برات شدن
برات شدن به دل
برات کردن
برات کش
برات گیر
براتیسلاوا
برادر
برادر از یک پدر و مادر
برادر بزرگتر
برادر تنی
برادر خوانده
برادر کش
برادر کشی
برادر ناتنی
برادر هم خون
برادران
برادرانه
برادرزاده
برادرزن
برادرشوهر
برادروار
برادروار بودن
برادرواری
برادری
برادری کردن
براده
براده آهن
براز
برازاندن
برازش
برازمبل
برازندگی
برازندگی داشتن
برازنده
برازنده بودن
برازنده دختر
برازنده زن
برازی
برازیدن
برازیلیا
براساس
برافتادگی
برافروختگی
برافروختن
برافروخته
برافروخته از نظر رنگ
برافروخته در اثر هیجان
برافروخته شدن
برافروخته شدن چهره و پوست
برافزا
برافزایی
برافزود
برافزودن
برافزودن اندازه
برافزودن نیرو
برافزوده
برافکند
برافکندن
برافکنی
برافگندن
‹
1
2
...
11
12
13
14
15
16
17
...
39
40
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
section
relationship
refresh
quality
privacy
orca
mute
miss
long
english
close
extragalactic
intergalactic
intragalactic
give someone the benefit of the doubt
کاپشن
کندر
گل مریم
گرجستان
مادربزرگ
مانتو
ران
شغال
شغل
شاشیدن
سرماخوردگی
زنبور
زوری
دغدغه
یک