جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻🎓
خرید اشتراک
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 16)
برخوردار از امتیاز
برخوردار از دموکراسی
برخوردار از فرداد
برخوردار از وفور
برخوردار بودن
برخوردار شدن
برخورداری
برخوردگاه
برخوردگی
برخوردن
برخوردن اتفاقی به
برخوردن به
برخوردی
برخورنده
برخه
برخه ای
برخه پرسی
برخه دهدهی
برخه شمار
برخه مشترک
برخه نام
برخه نام مشترک
برخه همدار
برخی
برخی از مردم
برخی اوقات
برخی ها
برخیزاندن
برخیزانیدن
برخیزش
برد
برد برابر با باخت
برد بیشتری داشتن
برد پرزیان
برد کردن
برد گلوله
برد یمانی
بردار
برداشت
برداشت اشتباه آمیز
برداشت اشتباهی داشتن
برداشت تازه ارائه کردن
برداشت جدید
برداشت داشتن
برداشت در اثر محاسبه
برداشت سطحی
برداشت غلط
برداشت کردن
برداشت کردن از
برداشت کردن از حساب
برداشت کردن از حساب بانک
برداشت کردن در اثر محاسبه
برداشت کردن محصول
برداشت گذار
برداشت گرای
برداشت گرایانه
برداشت گرایی
برداشت محصول
برداشت نشده
برداشتگر
برداشتن
برداشتن آپاندیس
برداشتن با قاشق
برداشتن بخشی از مغز
برداشتن بدون اجازه
برداشتن بدون مجوز
برداشتن چربی زیر پوست
برداشتن عکس
برداشتن فیلم
برداشتن مهار
برداشتنی
بردبار
بردبار برای مدت طولانی
بردبار بودن
بردبارانه
بردباری
بردباری کردن
بردش
بردک
بردگان
بردگاه
بردگی
بردگی ستیز
بردمش
بردمگی
بردمه کردن
بردمیدن
بردمیده
بردن
بردن اتومبیل
بردن ارث
بردن از
بردن از یاد
بردن با آرای قریب به اتفاق
بردن با اکثریت زیاد
بردن با امتیاز زیاد
بردن با چرخ
بردن با حرکت تند و سرتاسری
بردن با سرعت
بردن با قایق پارویی
بردن با وسیله نقلیه
بردن به خدمت نظام
بردن جایزه
بردن چند بر هیچ از تیم مقابل
بردن قطار به خط دیگر
بردن مسابقه
بردن همه دست ها سوای یکی
بردنی
بردو
بردوش کشیدن بار مسئولیت
برده
برده تاز
برده شد
برده شدن
برده شدن توسط باد
برده شدن توسط فوت
برده فروشی
برده کردن
برده مانند
برده ی پاروزن
بردی
بردی زدن
بردیدن
برراستا
بررسی
بررسی انگیزه ها
بررسی بازار
بررسی دقیق
بررسی دقیق کردن
بررسی سطحی
بررسی شده
بررسی فضولانه کردن
بررسی کردن
بررسی کردن با دقت زیاد
بررسی کننده
بررسی گذشته
بررسی مجدد
بررسی مجدد کردن
بررسی نشده
بررسی نهایی و سریع
بررسی و ارزشیابی کردن
بررسی و امتحان کردن
بررسی و گزینش کردن
برز
برزبان آوردن
برزبان راندن
برزبان نیاوردنی
برزخ
برزخ شدن
برزخ کردن
برزش
برزش کردن
برزشی
برزک
برزگر
برزگری
برزمین افکندن با ضربه
برزمین انداختن
برزن
برزنت
برزه
برزیدن
برزیل
برزیلی
برس
برس زبر
برس زدن
برس زمین شور
برس سر
برس سیمی
برس مو
برس ناخن
برساحل
برساختن
برسام
برسبیل
برسر
برسرخود آوردن
برسم
برش
برش از وسط
برش دادن
برش ژامبون
برش سه گوش
برش عرضی
برش کار
برش ورین
برشانه کشیدن
برشتن
برشتوک
برشته
برشته شدن
برشته کردن
برشته کردن نان
برشگاه
برشمارش
برشمردن
برشمردن به ترتیب
برشمردنی
برشناساندن
برشوراندن
برشی
برص
برصلیب آویزی
برضد
برطبق
برطرف سازی
برطرف شدن
برطرف شدنی
برطرف کردن
برطرف کردن اتهام
برطرف کردن اختلاف
برطرف کردن سردی جلسه
برطرف کردن سردی روابط
برطرف کردنی
برطرف نشدنی
برطرف نشده
برعکس
برعکس کردن
برعلیه
برعهده گرفتن
برغ
برغاب
برف
برف آبکی
برف آمدن
برف انبار
برف انباشت
برف باد
برف باد آورد
برف باریدن
برف بند
برف بند شده
برف پاک کن
برف پهنه
برف جمع کن
برف خورده
برف دانه
برف روب
برف روبی
برف ریزه
برف زده
برف سان
برف سنگین
برف کور
برف کوهه
برف گرفته
برف گوله
برف مانند
برف مرز
برف می بارد
برفاب
برفابی
برفپوش
برفراز
برفراز عرشه
برفرست
برفرست کردن کالا و خدمات
برفشاندن
برفک
برفک دار
برفک شیشه پنجره
برفگون
برفنا
برفی
برق
برق آبیز
برق آسا
برق اتمی
برق افتادن
برق انداختن
برق اندوزه
برق بند
برق بین
برق پالا
برق چی
برق دادن
برق دار
برق ران
برق رسان
برق رسانی
برق رسانی کردن
برق زا
برق زاد
برق زدگی
برق زدن
برق زدن چشم
برق زده کردن
برق سنج
برق شیمی
برق شیمیایی
برق کار
برق کافت
برق کافت ریشه مو
برق کافته
برق کافتی
برق کافه
برق کافه ای
برق کش شدن
برق کش کردن با صندلی برقی
‹
1
2
...
13
14
15
16
17
18
19
...
39
40
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
section
relationship
refresh
quality
privacy
orca
mute
miss
long
english
close
extragalactic
intergalactic
intragalactic
give someone the benefit of the doubt
کاپشن
کندر
گل مریم
گرجستان
مادربزرگ
مانتو
ران
شغال
شغل
شاشیدن
سرماخوردگی
زنبور
زوری
دغدغه
یک