جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
گرامر مختصر و مفید فستدیکشنری
گرامر مختصر و مفید فستدیکشنری
مشاهده
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
وبلاگ
پشتیبانی
خرید اشتراک
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 18)
برنشستن
برنشیت
برنگ
برنگ کابلی
برنگاشت شناسی
برنگاشتن
برنگر
برنگرانه
برنگری
برنو
برنوس
برنوشته
برنهشت
برو رو
بروات
بروبیا
بروت
بروج
برودت
برودری
برودری دوزی
بروز
بروز بیماری
بروز دادن
بروز دادن اندوه
بروز دادن به وضوح
بروز دادن مشکلات
بروز دادن ناگهانی
بروز کار
بروز کردن
بروز کردنی
بروز گرفتاری
بروز ندادن
بروسلوز
بروش
بروشور
بروشور کوچک
بروفه
بروکسل
بروکلی
برومند
برومند شدن
برومندی
برومید نقره
برومین
برون
برون آختی
برون آویختن
برون استخوان بندی
برون افکند
برون افکندن
برون افکندن با فشار
برون افکنی
برون ایالتی
برون بری
برون پاشه
برون پالش
برون پخشگر
برون پرا شدن
برون پراندن
برون پراندن با فشار
برون پرانی
برون پریدن با فشار
برون پریده
برون پوسته
برون تابه
برون تابی
برون تاخت
برون تراو
برون تراوشی
برون تراوه
برون تراوی
برون تراویدن
برون تراویدن از بدن
برون تک
برون جستن
برون جهش
برون جهیدن
برون حومه نشین
برون حومه ها
برون خط
برون خط کشیدن
برون خطی
برون خیز
برون داد
برون دادگاهی
برون دادی
برون داری
برون داشت
برون درونی
برون دشته
برون دم
برون دمش
برون دمه
برون دمی
برون دمیدن
برون دمیده
برون ده
برون دیس
برون ران
برون راند
برون راندن
برون راندن با فشار
برون رانده
برون رانی
برون راه
برون رست
برون رفت
برون رو
برون روی
برون روینده
برون ریختن
برون ریختن از بدن
برون ریز
برون ریز کردن
برون ریزش
برون ریزه
برون ریزی
برون ریزی احساسات با سخن
برون ریزی احساسات با نگارش
برون زبان نگری
برون زد
برون زدگی
برون زیست شناسی
برون ساز
برون سخت کردن آهن
برون سنگر
برون سوی
برون شارندگی
برون شارندگی جریان به جلو
برون شارندگی جریان به خارج
برون شارنده
برون شاره
برون شامه
برون شامه قلب
برون شدن
برون شهر
برون صحنه
برون صحنه ای
برون فرست
برون فرست امواج
برون فرست کردن
برون فرسته
برون فرستی
برون فشاندن
برون فشانی
برون فشانی کردن
برون فضا
برون کار
برون کش
برون کشوری
برون کشی
برون کشیدن
برون کنار
برون کوچ
برون کوچگر
برون گذاشت
برون گرا
برون گرمایی
برون گستری کردن
برون لایه
برون لایه ساقه درخت
برون مرز
برون مرز زاده
برون مرزی
برون مرکز
برون موتور
برون ناوی
برون نما
برون نما کردن
برون نهادی
برون وخشی
برون هراس
برون هراسی
برون هشته
برون همسری
برونئی
برونپوش
برونتوسور
برونچاپ
برونداد
برونداده
برونزاد
برونش
برونشیت
برونگاه
برونگاهی
برونگدار
برونگرا شده
برونگرایی
برونه
برونه ای
برونی
برونین
بره
برهان
برهان آنی
برهان آوردن
برهان آوری
برهان پذیر
برهان خلف
برهان ذوالحدین
برهان لمی
برهان موجز
برهان نمایی
برهانی
برهم
برهم بسته
برهم زدن
برهم کنش
برهم کنش ور
برهم کنشی
برهمبستگی
برهمبسته بودن
برهمبسته کردن
برهمن
برهنگی
برهنگی نما
برهنه
برهنه پا
برهنه خوشحال
برهنه سازی
برهنه سازی تدریجی در کاباره
برهنه سازی و جستجوی بدنی
برهنه شدن
برهنه کردن
برهنه گرا
برهنه گرایی
برهوت
برهودن
برهه
برهه زمانی
برهیخت
برهیختن
بری
بری از خطا
بری الذمه
بری الذمه شدن
بری الذمه کردن
بریان
بریان کردن
بریانتین
بریانی
بریانی گوشت و سیب زمینی
بریتانیای کبیر
بریتانیایی
بریتل
بریج
بریجن
برید
بریدگی
بریدگی ایجاد کردن
بریدگی دراز و راست
بریدگی دیوار
بریدگی عمیق
بریدگی ناصاف
بریدگی نرده
بریدن
بریدن از مفصل یا بندگاه
بریدن امتحانی
بریدن با بی دقتی
بریدن با چمنزن
بریدن با داس
بریدن با زدن ضربه
بریدن با قیچی باغبانی
بریدن با کارد
بریدن با کارد زدن ضربه
بریدن بخشی از چیزی
بریدن به بخش های کوچک
بریدن پرینیوم
بریدن درخت
بریدن درخت و ساختن الوار
بریدن زردپی پشت زانو
بریدن سر چیزی
بریدن سرتاسر
بریدن شیر
بریدن گوش تا گوش
بریدن لایه لایه
بریدن و بردن
بریدن و در آفتاب پهن کردن
بریدن و درآوردن
بریدن ودرآوردن عضو بدن
بریدن ودرآوردن غده
بریده
بریده بریده
بریده بریده حرف زدن
بریده بریده سخن گفتن
بریده بریده گفتن
بریده بریده نفس کشیدن
بریده شده با تبر
بریده مجله و کاغذ
بریده نان
بریده نشده
بریده های ناخن
بریدهی نان خشک
بریز
بریز و بپاش
بریز و بپاش کردن
بریزه
بریستول
‹
1
2
...
15
16
17
18
19
20
21
...
39
40
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
New York
nevertheless
nail technician
navigator
NBD
nell
nero
growth
stimulate
still water
stewardship
stoplight
sponge
solitary
platitude
قبض
قد
گشنیز
قلمبه
قیراط
فراکسیون
فرشتهی مقرب
قبح
تقبیح
تقبیح کردن
قباحت
مغرور
فیزیوتراپی
فیزیولوژی
اغماض