جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 17)
برق نگاره قلب
برق نگاره مغز
برق نور
برق یاب
برقاب
برقابی
برقاطیس
برقاطیسی
برقدار
برقرار
برقرار کردن
برقرار کردن پارلمان
برقرار کردن جلسه
برقرار کردن روندکار
برقرار کردن سرزمین بکر
برقرارسازی
برقراری
برقع
برقلمبیدن
برقلیدگی
برقلیدن
برقلیده
برقو
برقو زدن
برقی
برقی - آبی
برقی کردن
برقی کننده
برقیاس
برک
برک دنس
برکات
برکارایی افزودن
برکت
برکت دادن
برکت کردن
برکران
برکسی رحم کردن
برکسی نازل شدن
برکشند
برکشند شدن
برکشند کردن
برکشندگری
برکشندی
برکشیدن
برکنار از
برکنار شدن
برکنار کردن
برکنار کردن از خدمت
برکنار کردن از شغل
برکنار کردن از کار
برکنارسازی
برکناری
برکندن
برکه
برگ
برگ آوردن گیاه
برگ اعلان
برگ انجیر
برگ بال
برگ بدهکار
برگ برنده
برگ بو
برگ جمع کن
برگ خاتمه خدمت
برگ خشک کرده برگ بو
برگ خوراکی گیاه ترخون
برگ دادن
برگ دادن گیاه
برگ درآوردن
برگ دشنه مانند
برگ رسمی
برگ ریز
برگ ریزان
برگ زدائی
برگ سبز
برگ سوزنی
برگ سوزنی کاج
برگ شمشیری
برگ شناور
برگ عطر
برگ فروش
برگ کاج
برگ کاغذ
برگ کاهو
برگ کش
برگ کشی
برگ گل
برگ گندمی
برگ گیاه
برگ مرکب
برگ نخل
برگ نوک تیز
برگ و ساز
برگ و گلبرگ استوقدوس
برگ و گلبرگ اسطوخدوس
برگ و نوا
برگ ها
برگاشت
برگاشت کردن
برگاشتن
برگتاج
برگچه
برگدار شدن گیاه
برگدم
برگذار شدن
برگر
برگرد
برگردان
برگردان شعر و سرود
برگردان کردن
برگرداندن
برگرداندن به پهلو
برگرداندن به خط معمولی
برگرداندن به زبان دیگر
برگرداندن به شغل سابق
برگرداندن به شهرت سابق
برگرداندن چک بی محل
برگرداندن صفحه
برگرداندن صفحه کتاب
برگرداندن لبه پتو
برگرداندن لبه ملافه
برگرداندنی
برگردانده
برگردانی
برگرده ای
برگرفتن
برگرفته
برگریز
برگزار شدن
برگزار شدن جلسه
برگزار کردن
برگزار کردن جشن
برگزار کردن جلسه
برگزار کردن مراسم
برگزار کردنی
برگزار کننده امور بازرگانی
برگزار کننده مسابقه ورزشی
برگزارکننده
برگزارکننده یادبود
برگزاری
برگزاری جشن
برگزاری جشنواره
برگزاری مراسم مذهبی
برگزاری مسابقات المپیک
برگزاشتی
برگزیت
برگزیدگان
برگزیدگی
برگزیدن
برگزیدن با رای دادن
برگزیدن برای شغلی
برگزیدن به عضویت
برگزیده
برگستوان
برگشت
برگشت بیماری
برگشت پذیر
برگشت پذیری
برگشت چک
برگشت دادن
برگشت زدن چک
برگشت ناپذیر
برگشتگاه
برگشتن
برگشتن از حزب خود
برگشتن به ویژگی گذشته
برگشته
برگشته از مرام
برگشته حال
برگشته روزگار
برگشتی
برگماردن طی تشریفات رسمی
برگمارش
برگماشت
برگماشتن
برگماشتن مسئولیت و غیره
برگماشته
برگنو
برگه
برگه آگهی
برگه دان
برگه رای
برگه سهم
برگه فروش
برگه کاغذ
برگه گسترده
برگه وام
برگه هوابر
برگی
برگیری
برگینه
برلن
برله
برله او
برلیان
برم
برمان
برمان پزشک
برمان وار
برماند
برماندپذیر
برماندی
برمانه
برمانی
برمبنای تاریخ
برمخ
برمخیدن
برمکی
برملا
برملا کردن
برملاسازی
برملایی
برمه
برمه ای
برمیانی
برمید
برمید پتاسیم
برنا
برناپشتی
برنامه
برنامه آزمایشی
برنامه آموزشی
برنامه آینده
برنامه اشتقاقی
برنامه اصلی
برنامه اضافی
برنامه ای
برنامه ای کردن
برنامه بعد از ظهر
برنامه بندی کردن
برنامه پخش شده
برنامه پذیر
برنامه تئاتر
برنامه تعیین کردن
برنامه تفریحی
برنامه تکراری
برنامه تلویزیون
برنامه تلویزیونی
برنامه چاپ شده نمایش و غیره
برنامه چند شبه
برنامه حرکت قطار
برنامه حزب
برنامه حزبی
برنامه خبری
برنامه دادگاه
برنامه دادن به
برنامه درسی
برنامه روزمره
برنامه ریز
برنامه ریز اپرا
برنامه ریز باله
برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی نشده
برنامه ریزی و اجرا
برنامه زدایی کردن
برنامه زمان بندی شده
برنامه ساز
برنامه سازی
برنامه سفر
برنامه طولانی تلویزیونی
برنامه عمل
برنامه عملیات پیش از پرتاب
برنامه کار
برنامه کار را ریختن
برنامه کار گروه بخصوص
برنامه کارصنف بخصوص
برنامه کلوب های شبانه
برنامه موسیقی کلاسیک
برنامه نوشتن
برنامه نویس
برنامه نویسی
برنامه ورزشی
برنامه ورود و خروج
برنامه هنری هم نوازان
برنامه ی پرداخت اقساطی
برنامه ی حرکت اتوبوس
برنامه ی دراز مدت
برنامه یک باره
برنامه یکنواخت
برنایشت
برنایی
برنئو
برنج
برنج بوجاری نشده
برنج ریز
برنج ساز
برنج صدری
برنج فام
برنج قهوه ای
برنج مانند
برنج وحشی
برنجاسپ
برنجاسف
برنجزار
برنجک
برنجن
برنجی
برنجین
برندگی
‹
1
2
...
14
15
16
17
18
19
20
...
39
40
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
malnutrition
masterful
maybe
media
deduplication
snook
bulk
directed
Japan allspice
crop up
affix
pretentious
by definition
holy grail
context
جابهجایی
تسویهحساب
متفکر
تحمل کردن
بصیر
ارتودنسی
ادعا کردن
اتاق پرو
آمدن
ترحمآمیز
بلکه
جلق
سوزش معده
زمین شناسی
روده بزرگ