فهرست فهرست
  • ورود یا ثبت‌نام
  • جست‌وجو
  • نرم‌افزار‌ها
    • نرم‌افزار اندروید اطلاعات بیشتر
    • نرم‌افزار iOS اطلاعات بیشتر
  • راهنما
  • تماس با ما
  • درباره‌ی ما
  • لغات جست‌وجو شده
  • وبلاگ
  • الف
  • ب
  • پ
  • ت
  • ث
  • ج
  • چ
  • ح
  • خ
  • د
  • ذ
  • ر
  • ز
  • ژ
  • س
  • ش
  • ص
  • ض
  • ط
  • ظ
  • ع
  • غ
  • ف
  • ق
  • ک
  • گ
  • ل
  • م
  • ن
  • و
  • ه
  • ی

لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 17)

  • برشته
  • برشته شدن
  • برشته کردن
  • برشته کردن نان
  • برشکار
  • برشگاه
  • برشگر
  • برشمارش
  • برشمردن
  • برشمردن به ترتیب
  • برشمردنی
  • برشناساندن
  • برشوراندن
  • برص
  • برصلیب آویزی
  • برضد
  • برطبق
  • برطرف سازی
  • برطرف شدن
  • برطرف شدنی
  • برطرف کردن
  • برطرف کردن اتهام
  • برطرف کردن اختلاف
  • برطرف کردن سردی جلسه
  • برطرف کردن سردی روابط
  • برطرف کردنی
  • برطرف نشدنی
  • برطرف نشده
  • برعکس
  • برعکس کردن
  • برعلیه
  • برعهده گرفتن
  • برغ
  • برغاب
  • برف
  • برف آبکی
  • برف آمدن
  • برف انبار
  • برف انباشت
  • برف باد
  • برف باد آورد
  • برف باریدن
  • برف بند
  • برف بند شده
  • برف پاک کن
  • برف پهنه
  • برف جمع کن
  • برف خورده
  • برف دانه
  • برف روب
  • برف روبی
  • برف ریزه
  • برف زده
  • برف سان
  • برف سنگین
  • برف کور
  • برف کوهه
  • برف گرفته
  • برف گوله
  • برف مانند
  • برف مرز
  • برف می بارد
  • برفاب
  • برفابی
  • برفپوش
  • برفراز
  • برفراز عرشه
  • برفرست
  • برفرست کردن کالا و خدمات
  • برفشاندن
  • برفک
  • برفک دار
  • برفک شیشه پنجره
  • برفگون
  • برفنا
  • برفی
  • برق
  • برق آبیز
  • برق آسا
  • برق اتمی
  • برق افتادن
  • برق انداختن
  • برق اندوزه
  • برق بند
  • برق بین
  • برق پالا
  • برق چی
  • برق دادن
  • برق دار
  • برق ران
  • برق رسان
  • برق رسانی
  • برق رسانی کردن
  • برق زا
  • برق زاد
  • برق زدگی
  • برق زدن
  • برق زدن چشم
  • برق زده کردن
  • برق سنج
  • برق شیمی
  • برق شیمیایی
  • برق کار
  • برق کافت
  • برق کافت ریشه مو
  • برق کافته
  • برق کافتی
  • برق کافه
  • برق کافه ای
  • برق کش شدن
  • برق کش کردن با صندلی برقی
  • برق گرفتگی
  • برق گرفتن کسی
  • برق گنجان
  • برق گیر
  • برق گیر ساختمان
  • برق لب
  • برق مستقیم
  • برق نگار قلب
  • برق نگار مغز
  • برق نگاره قلب
  • برق نگاره مغز
  • برق نور
  • برق یاب
  • برقاب
  • برقابی
  • برقاطیس
  • برقاطیسی
  • برقدار
  • برقرار
  • برقرار کردن
  • برقرار کردن پارلمان
  • برقرار کردن جلسه
  • برقرار کردن روندکار
  • برقرار کردن سرزمین بکر
  • برقرارسازی
  • برقراری
  • برقراری تماس با دیگران برای کسب خبر
  • برقع
  • برقلمبیدن
  • برقلیدگی
  • برقلیدن
  • برقلیده
  • برقو
  • برقو زدن
  • برقی
  • برقی - آبی
  • برقی کردن
  • برقی کننده
  • برقیاس
  • برک
  • برک دنس
  • برکات
  • برکارایی افزودن
  • برکت
  • برکت دادن
  • برکت کردن
  • برکران
  • برکسی رحم کردن
  • برکسی نازل شدن
  • برکشند
  • برکشند شدن
  • برکشند کردن
  • برکشندگری
  • برکشندی
  • برکشیدن
  • برکنار از
  • برکنار شدن
  • برکنار کردن
  • برکنار کردن از خدمت
  • برکنار کردن از شغل
  • برکنار کردن از کار
  • برکنارسازی
  • برکناری
  • برکندن
  • برکه
  • برگ
  • برگ آوردن گیاه
  • برگ اعلان
  • برگ انجیر
  • برگ بال
  • برگ بدهکار
  • برگ برنده
  • برگ بو
  • برگ جمع کن
  • برگ خاتمه خدمت
  • برگ خشک کرده برگ بو
  • برگ خوراکی گیاه ترخون
  • برگ دادن
  • برگ دادن گیاه
  • برگ درآوردن
  • برگ دشنه مانند
  • برگ رسمی
  • برگ ریز
  • برگ ریزان
  • برگ زدائی
  • برگ زدایی کردن با مواد شیمیایی
  • برگ سبز
  • برگ سوزنی
  • برگ سوزنی کاج
  • برگ شمشیری
  • برگ شناور
  • برگ عطر
  • برگ فروش
  • برگ کاج
  • برگ کاغذ
  • برگ کاهو
  • برگ کش
  • برگ کشی
  • برگ کشی کردن با مواد شیمیایی
  • برگ گل
  • برگ گندمی
  • برگ گیاه
  • برگ مرکب
  • برگ نخل
  • برگ نوک تیز
  • برگ و ساز
  • برگ و گلبرگ استوقدوس
  • برگ و گلبرگ اسطوخدوس
  • برگ و نوا
  • برگ ها
  • برگاشت
  • برگاشت کردن
  • برگاشتن
  • برگتاج
  • برگچه
  • برگدار شدن گیاه
  • برگدم
  • برگذار شدن
  • برگر
  • برگرد
  • برگردان
  • برگردان شعر و سرود
  • برگردان کردن
  • برگرداندن
  • برگرداندن به پهلو
  • برگرداندن به خط معمولی
  • برگرداندن به زبان دیگر
  • برگرداندن به شغل سابق
  • برگرداندن به شهرت سابق
  • برگرداندن چک بی محل
  • برگرداندن صفحه
  • برگرداندن صفحه کتاب
  • برگرداندن لبه پتو
  • برگرداندن لبه ملافه
  • برگرداندنی
  • برگردانده
  • برگردانی
  • برگرده ای
  • برگرفتن
  • برگریز
  • برگزار شدن
  • برگزار شدن جلسه
  • برگزار کردن
  • برگزار کردن جشن
  • برگزار کردن جلسه
  • برگزار کردن مراسم
  • برگزار کردنی
  • برگزار کننده امور بازرگانی
  • برگزار کننده مسابقه ورزشی
  • برگزارکننده
  • برگزارکننده یادبود
  • برگزاری
  • برگزاری جشن
  • برگزاری جشنواره
  • برگزاری مراسم مذهبی
  • برگزاری مسابقات المپیک
  • برگزاشتی
  • برگزیت
  • برگزیدگان
  • برگزیدگی
  • برگزیدن
  • برگزیدن با رای دادن
  • برگزیدن برای شغلی
  • برگزیدن به عضویت
  • برگزیدن هیئت منصفه دادگاه به میل خود
  • برگزیده
  • برگستوان
  • برگشت
  • برگشت بیماری
  • برگشت پذیر
  • برگشت پذیری
  • برگشت چک
  • برگشت دادن
  • برگشت زدن چک
  • برگشت ناپذیر
  • برگشتگاه
  • برگشتن
  • برگشتن از حزب خود
  • برگشتن به ویژگی گذشته
  • برگشته
  • برگشته از مرام
  • برگشته حال
  • برگشته روزگار
  • برگشتی
  • برگماردن طی تشریفات رسمی
  • برگمارش
  • برگماشت
  • برگماشتن
  • برگماشتن مسئولیت و غیره
  • ‹
  • 1
  • 2
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 40
  • 41
  • ›
  • مترجم متن آنلاین
  • دریافت نرم‌افزار اندروید
  • دریافت نرم‌افزار iOS
  • راهنما
  • درباره‌ی ما
  • تماس با ما
  • قیمت‌ها
  • وبلاگ
  • تاریخچه‌ی لغت روز
  • قوانین و مقررات
  • حریم خصوصی
  • آب-و-رنگ
  • تلفظ صوتی توسط دانشگاه کمبریج ارائه شده است
  • دروازه پرداخت معتبر
  • فست دیکشنری در اینستاگرام
  • فست دیکشنری در توییتر
© 2007 - 2023 Fast Dictionary (Fastdic) All rights reserved.
Audio pronunciations copyright © Cambridge University Press.
منتخب بهترین نرم‌افزار iOS در جشنواره وب ایران برنده‌ی جایزه کاربردپذیری نرم‌افزار برتر اندروید از سوی کافه بازار