جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 34)
بهترین اثر
بهترین بخش هرچیز
بهترین در رده خود
بهترین در نوع خود
بهترین لباس
بهترین نوع
بهجت
بهخواسته
بهخوی شناسی
بهخویانه
بهخویگان
بهدار
بهداری
بهداری مدرسه
بهداشت
بهداشت دندان
بهداشت رایگان
بهداشت شناس
بهداشتی
بهداشتی کردن
بهدانه
بهر
بهرام
بهرامی
بهرمه
بهروز
بهروز شدن
بهروزی
بهره
بهره بردار
بهره برداری
بهره برداری از جنگل
بهره برداری از کان
بهره برداری روباز
بهره برداری کردن
بهره برداری کردن محصول
بهره برداری نشده
بهره بری
بهره پایه
بهره پول
بهره چندگانه
بهره حداقل
بهره ساده
بهره کشی
بهره کشی کردن
بهره کمینه
بهره گرای
بهره گرفتن
بهره گیری
بهره گیری کردن
بهره گیری کردن غیر منصفانه
بهره مند
بهره مند از مزایا
بهره مند سازی
بهره مند شدن
بهره مند شدن از
بهره مند کردن
بهره مندی
بهره ور
بهره ور از بیمه نامه
بهره ور از وصیت نامه
بهره ور شدن
بهره وری
بهره هوشی
بهریار
بهزاد
بهزاد سالاری
بهزاسازی
بهزان گرایی
بهزانی
بهزانی کردن
بهزانی نژادی
بهزی گرای
بهزی گستر
بهزیستی
بهزیستی اجتماعی
بهزیستی گرای
بهساختن
بهسازگر
بهسازگری
بهسازی
بهسازی شده
بهسازی کردن
بهسازی کردن زمین
بهسازی کردن محصول
بهسامان کردن
بهسامانی
بهسویی
بهشت
بهشت برین
بهشتی
بهکرد
بهکردار شناسی
بهگرا شدن
بهگرایی
بهگری
بهگزین
بهل بشو
بهل بشویی
بهله
بهم بافتن
بهم بستن
بهم تاب
بهم خوردگی
بهم خورده
بهم زننده
بهمان
بهمن
بهمند
بهمنش
بهنام
بهنامی
بهنجار
بهنجار کردن
بهنجارشدن
بهنجاری
بهنژاد سازی محیطی
بهنژاد کردن دام
بهنگام
بهنگام سازی
بهنگام کردن
بهنگامی
بهی
بهیار
بهیموت
بهیمه
بهین
بهینه
بهینه ای
بهینه سازی
بهینه کردن
بهیه
بی
بی -
بی آب
بی آب کردن
بی آب و علف
بی آب و علفی
بی آبرو
بی آبرو شدگی
بی آبرو کردن
بی آبرو کردن شوهر خود
بی آبرو کننده
بی آبرویی
بی آبی
بی آذین
بی آرام
بی آرامش
بی آرش
بی آزار
بی آزار کردن
بی آزار و اذیت
بی آزرم
بی آزرمی
بی آسایش
بی آستین
بی آسیب
بی آغاز
بی آغازی
بی آک
بی آلایش
بی آلایشی
بی آلایی
بی آماد
بی آمادگی
بی آمادی
بی آمیز
بی آمیغ
بی آمیغی
بی آنکه
بی آوا
بی آوایی
بی آهو
بی آینده
بی ابر
بی ابری
بی ابزار
بی ابهام
بی اتکا
بی اثر
بی اثر سازی
بی اثر کردن
بی اثر کننده
بی اثری
بی اجاره
بی اجازه
بی اجازه داخل شدن
بی اجر و مزد
بی احترامی
بی احترامی کردن
بی احتیاط
بی احتیاطانه
بی احتیاطی
بی احساس
بی احساسات
بی اختیار
بی اختیار گفتن
بی ادا و اطوار
بی ادب
بی ادب کردن
بی ادب و خونسرد
بی ادبانه
بی ادبی
بی ادبی کردن
بی ادعا
بی ادویه
بی اذیت
بی ارادگی
بی اراده
بی ارتباط
بی ارج سازی
بی ارزش
بی ارزش بودن
بی ارزش جلوه دادن
بی ارزش سازی
بی ارزش شدگی
بی ارزش کردن
بی اساس
بی اساسی
بی اسباب
بی استام
بی استحکامی
بی استخوان
بی استطاعت
بی استعداد
بی اسکورت
بی اسلحه
بی اسم
بی اشتباه
بی اشتغال
بی اشتها
بی اشتهایی
بی اشتیاق
بی اشتیاق شدن
بی اشک ریزی
بی اشکال
بی اصالتی
بی اصل
بی اصل و نسب
بی اصول
بی اطلاع
بی اطلاع از
بی اطلاعی
بی اطمینان
بی اعتبار
بی اعتبار کردن
بی اعتبار کردن سند
بی اعتباری
بی اعتدال
بی اعتدالی
بی اعتقاد
بی اعتقادی
بی اعتماد
بی اعتماد بودن
بی اعتمادی
بی اعتنا
بی اعتنا به اشخاص
بی اعتنایی
بی اعتنایی کردن
بی اعتنایی نشان دادن
بی اغماض
بی افاده
بی افرند
بی افسار
بی التفات
بی التفاتی
بی الفبا
بی الهام
بی امان
بی امان بودن
بی امانت
بی امانتی
بی امضا
بی امنیت
بی انتظام
بی انتظامی
بی انتها
بی انتهایی
بی اندازه
بی اندیشش
بی اندیشه
بی انرژی
بی انصاف
بی انصافانه
بی انصافی
بی انصافی کردن
بی انضباط
بی انضباطی
بی انظباط
بی انگیزه
بی اولاد
بی اهمیت
بی اهمیت جلوه دادن
بی اهمیتی
بی ایست
بی ایمان
بی ایمان به عیسی
بی ایمانی
بی باد
بی باد سازی
‹
1
2
...
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
familiarity
family-run hotel
far from
fascinating
fascination
FBI
Feb
denunciation
crashing
tinge
degree
recall
share
sensitive skin
sensitively
گاومیش
گایش
گرافیک
گل داودی
گل سوسن
گلی
گلمژه
گن
گوجهفرنگی
گوشتی
سنگ سرمه
خروجی
قرمز سیر
روسری
سیاه