Fast Dictionary - فست دیکشنری
فهرست فهرست
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم AI
  • نرم‌افزار‌ها
    • نرم‌افزار اندروید مشاهده
      نرم‌افزار اندروید
    • نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
      نرم‌افزار آی او اس
    • افزونه‌ی کروم مشاهده
      افزونه‌ی کروم
  • تماس با ما
  • درباره‌ی ما
  • خرید اشتراک
  • وبلاگ
  • لغات من
  • الف
  • ب
  • پ
  • ت
  • ث
  • ج
  • چ
  • ح
  • خ
  • د
  • ذ
  • ر
  • ز
  • ژ
  • س
  • ش
  • ص
  • ض
  • ط
  • ظ
  • ع
  • غ
  • ف
  • ق
  • ک
  • گ
  • ل
  • م
  • ن
  • و
  • ه
  • ی

لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 37)

  • بی ربط
  • بی ربطی
  • بی رحم
  • بی رحمانه
  • بی رحمی
  • بی رخنه
  • بی ردپا
  • بی رسانش
  • بی رضایتی
  • بی رطوبت
  • بی رغبت
  • بی رغبتی
  • بی رفت و آمد
  • بی رقیب
  • بی رگ
  • بی رمق
  • بی رمق کردن
  • بی رمقی
  • بی رنگ
  • بی رنگ شدن
  • بی رنگ کردن
  • بی رنگ و آب
  • بی رنگ و آبی
  • بی رنگ و روغن
  • بی رنگی
  • بی روح
  • بی روحی
  • بی رودربایستی
  • بی رودرواسی
  • بی روزنه
  • بی روزی
  • بی روکش
  • بی رونق
  • بی رونق کردن
  • بی رونقی
  • بی رویداد
  • بی رویه
  • بی ره
  • بی رهبر
  • بی رهنما
  • بی ریا
  • بی ریایی
  • بی ریخت
  • بی ریخت کردن
  • بی ریختی
  • بی ریش
  • بی ریشه
  • بی ریل
  • بی رییس
  • بی زبان
  • بی زحمت
  • بی زرق و برق
  • بی زمین
  • بی زن
  • بی زنی
  • بی زوال
  • بی زور
  • بی زه
  • بی زهری
  • بی زیان
  • بی زیان کردن
  • بی زیانی
  • بی زیب
  • بی زیبی
  • بی زیروبم
  • بی زین
  • بی زینت
  • بی زینشی
  • بی ژاد
  • بی ژرفا
  • بی سابقه
  • بی ساختار
  • بی ساز و برگ
  • بی سازمان
  • بی ساقه
  • بی سامان
  • بی سامان کردن
  • بی سامانی
  • بی سایه روشن
  • بی سئوال و جواب
  • بی سبب
  • بی ستاره
  • بی سخاوت
  • بی سخن
  • بی سر
  • بی سر پرست گذاشتن زن و بچه
  • بی سر و پا
  • بی سر و ته
  • بی سر و صدا
  • بی سر و صدا کردن
  • بی سرانجام
  • بی سرب
  • بی سرپرست
  • بی سرپرست گذاشتن
  • بی سرپرست گذاشتن معشوق
  • بی سرپرست گذاشتن همسر و فرزندان
  • بی سرپوش
  • بی سرکرده
  • بی سرنامه
  • بی سرو صدا و مزاحمت
  • بی سروسامانی
  • بی سقف
  • بی سکنه
  • بی سلاح
  • بی سلاک
  • بی سلام و تعارف
  • بی سلوک
  • بی سلیقه
  • بی سند
  • بی سو
  • بی سواد
  • بی سوادی
  • بی سوادی در ریاضی
  • بی سود
  • بی سوراخ
  • بی سویه
  • بی سویی
  • بی سیرایی برای خوراک
  • بی سیرت
  • بی سیرت کردن
  • بی سیم
  • بی سیما
  • بی شائبه
  • بی شاخ
  • بی شاخ کردن
  • بی شاخ و دم
  • بی شاخه
  • بی شانه آویز
  • بی شایبه
  • بی شباهت
  • بی شبهه
  • بی شتاب
  • بی شرف
  • بی شرفانه
  • بی شرفی
  • بی شرم
  • بی شرمانه
  • بی شرمی
  • بی شعور
  • بی شعور!
  • بی شعورانه
  • بی شعوری
  • بی شغلی
  • بی شفقت
  • بی شک
  • بی شک و تردید
  • بی شک و شبهه
  • بی شکر
  • بی شکل
  • بی شکلی
  • بی شکیب
  • بی شمار
  • بی شوخی
  • بی شور
  • بی شوری
  • بی شوق و ذوق
  • بی شوهر
  • بی شوهری
  • بی شهامت
  • بی شیب
  • بی شیب کردن
  • بی شیر
  • بی شیرینی
  • بی شیله پیلگی
  • بی شیله پیله
  • بی شیله پیله بودن
  • بی صاحب
  • بی صاحبی
  • بی صبر
  • بی صبرانه
  • بی صبری
  • بی صبری نشان دادن
  • بی صدا
  • بی صدا!
  • بی صداقتی
  • بی صدایی
  • بی صدمه
  • بی صرفه
  • بی صفا
  • بی صفت
  • بی صلاحیت
  • بی صورت کردن
  • بی ضامن
  • بی ضرر
  • بی ضرری
  • بی طاقت
  • بی طاقت شدن
  • بی طاقتی
  • بی طالع
  • بی طرف
  • بی طرف از نظر سیاسی
  • بی طرف اعلام کردن
  • بی طرف ماندن
  • بی طرفانه
  • بی طرفی
  • بی طرفی خود را اعلام کردن
  • بی طعم
  • بی طعمی
  • بی طمع
  • بی طهارت کردن
  • بی ظرافت
  • بی ظرافتی
  • بی ظرف
  • بی عار
  • بی عاری
  • بی عاری و میخواری کردن
  • بی عاریه
  • بی عاطفگی
  • بی عاطفه
  • بی عدالت
  • بی عدالتی
  • بی عدیل
  • بی عرضگی
  • بی عرضه
  • بی عزتی
  • بی عزم
  • بی عصمت
  • بی عفت
  • بی عفتی
  • بی عقل
  • بی عقل معاش
  • بی عقلانه
  • بی عقلی
  • بی علاقگی
  • بی علاقه
  • بی علاقه به سیاست
  • بی علاقه ظاهری
  • بی علت
  • بی علم
  • بی علمی
  • بی عمق
  • بی عمل
  • بی عنوان
  • بی عوض
  • بی عیب
  • بی عیب و نقص
  • بی عیبی
  • بی غبار
  • بی غرض
  • بی غرضانه
  • بی غرضی
  • بی غش
  • بی غشی
  • بی غل و غش
  • بی غلط
  • بی غم
  • بی غیرت
  • بی غیرتی
  • بی غیرتی کردن
  • بی فایدگی
  • بی فایده
  • بی فر کردن مو
  • بی فر کردن هر چیز مجعد
  • بی فرار
  • بی فراست
  • بی فرجام
  • بی فرزند
  • بی فروغ
  • بی فرهنگ
  • بی فرهنگی
  • بی فریب
  • بی فکر
  • بی فکر و احساس
  • بی فکر و خیال
  • بی فکرانه
  • بی فکری
  • بی قاب
  • بی قابلیت
  • بی قاعدگی
  • بی قاعده
  • بی قانون
  • بی قانونی
  • بی قدر
  • بی قدرت
  • بی قرار
  • بی قرار و دمدمی
  • بی قراری
  • بی قراری کردن
  • بی قرین
  • بی قرینه
  • بی قصد
  • بی قواره
  • بی قوت
  • بی قوه
  • بی قیاس
  • بی قید
  • بی قید و آزاد
  • بی قید و بند
  • بی قید و خیال
  • بی قید و شرط
  • بی قیدی
  • بی قیمت
  • بی کار سازی
  • بی کاربرد
  • بی کاره
  • بی کاستی
  • بی کاشانه
  • بی کافئین
  • بی کام شدن
  • بی کام کردن
  • ‹
  • 1
  • 2
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • ›

لغات تصادفی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

horsepower soak up discus starry sturgeon condescension social worker contribute to provision blandishment ecosystem aesthetically multicultural millennial Lost Generation Greatest Generation گوشت گوسفند درختستان یاقوت نوزاد داور جیش هیچکدام شانه خواهرزاده گوشی ابهت بهترین وان حمام طراح لباس پنبه
برخی از تلفظ‌های لغات توسط دانشگاه کمبریج ارائه شده‌اند دروازه پرداخت معتبر
فست دیکشنری
فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها

فست دیکشنری
دیکشنری مترجم AI ترجمه انگلیسی به فارسی خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
نرم‌افزارها
دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم راهنما
وبلاگ
گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
قوانین و ارتباط با ما
تماس با ما درباره‌ی ما حریم خصوصی قوانین و مقررات
فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
فست دیکشنری در اینستاگرام
فست دیکشنری در توییتر
فست دیکشنری در تلگرام
© 2007 - 2025 Fast Dictionary (Fastdic) All rights reserved.
Audio pronunciations copyright © Cambridge University Press.