جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "م" (صفحه 18)
مسقط
مسقط الراس
مسقف
مسک
مسکالین
مسکت
مسکر
مسکرات
مسکن
مسکن دادن
مسکن سازی
مسکن گزیدن
مسکن موقت سربازان
مسکنت
مسکو
مسکوت
مسکوت گذاشتن
مسکوک
مسکوک نقره
مسکوکات
مسکون
مسکونی
مسکونی نشده
مسکووی
مسکه
مسکین
مسکین کردن
مسکینان
مسکینانه
مسکینی
مسگر
مسگر خانه
مسگری
مسلح
مسلح سازی
مسلح شدن
مسلح کردن
مسلحانه
مسلخ
مسلسل
مسلسل دستی
مسلسل کردن
مسلط
مسلط بر
مسلط بر خود
مسلط بودن
مسلط بودن از نظر ارتفاع
مسلط بودن بر ارتفاع
مسلط بودن بر منظره
مسلط شدن
مسلفه
مسلک
مسلک شکاکیون
مسلکی
مسلم
مسلم فرض کردن
مسلم کردن
مسلما
مسلمان
مسلمان سیاه پوست
مسلمانان
مسلمانی
مسلمین
مسلوب المنفعه
مسلول
مسمط
مسموع
مسموعات
مسموم
مسموم کردن
مسموم کننده
مسمومیت
مسمومیت بتولیسم
مسمومیت خون
مسمومیت سربی
مسمومیت غذایی
مسمی
مسن
مسن تر
مسن تر از سن معین
مسن شدن
مسند
مسند الیه
مسند خود را ترک کردن
مسند قضاوت
مسندالیه
مسنن
مسنی
مسوار
مسواک
مسواک زدن
مسوده
مسون
مسهل
مسهل خوردن
مسهل دادن
مسی
مسیح
مسیحا
مسیحی
مسیحی کردن
مسیحیان
مسیحیت
مسیر
مسیر آب
مسیر اصلی
مسیر انحرافی
مسیر پرتابی
مسیر پیچاپیچ داشتن
مسیر جنگی سرخپوستان
مسیر جنوب باختری
مسیر حمل قایق
مسیر خود را ۱۸۰ درجه عوض کردن
مسیر درونی میدان دو
مسیر دید
مسیر را عوض کردن
مسیر راهسپاری
مسیر روزانه ی شخص
مسیر زیگزاگ
مسیر شدآمد
مسیر عادی
مسیر عادی شخص
مسیر غیرمستقیم
مسیر قدم زدن
مسیر قوسی داشتن
مسیر کشتی بادبانی
مسیر گردی را پیمودن
مسیر مارپیچ
مسیر مسابقه
مسیر مسابقه اتومبیل رانی
مسیر مسافرت
مسیر منحنی دادن به گوی
مسیر مورب
مسیر هواپیمایی
مسیر هوایی
مسیرسنجی کردن
مسیری را طی کردن
مسیری را طی کردن به طور مرتب
مسیریابی کردن
مسیل
مسین
مشائ
مشائین
مشابه
مشابه بودن
مشابه بودن با
مشابها
مشابهت
مشابهت داشتن
مشاجره
مشاجره انگیز
مشاجره سر چیز جزئی
مشاجره کردن
مشاجره کردن سر چیزهای کوچک
مشار
مشار الیه
مشار الیها
مشارق
مشارکت
مشارکت در کار بد
مشارکتی
مشارکه
مشاطه
مشاع
مشاعا
مشاعر
مشاعره
مشاغل
مشافهه
مشاق
مشام
مشاور
مشاور حقوقی
مشاور رایزن
مشاور فنی
مشاوران حقوقی
مشاوره
مشاوره ای
مشاوره کردن
مشاهده
مشاهده ای
مشاهده پذیر
مشاهده کردن
مشاهده کردن با دقت
مشاهده گر
مشاهده نشده
مشاهده و یادداشت
مشاهیر
مشایخ
مشایع
مشایع به صورت اسب سوار
مشایع به صورت موتور سوار
مشایع خانم
مشایع داماد
مشایعت
مشایعت کردن
مشایعت کردن کسی
مشایعت کنندگان در تشییع جنازه
مشایعین تشییع جنازه
مشئوم
مشبک
مشبک کاری
مشبه
مشبه به
مشت
مشت باران کردن
مشت باز
مشت باز پیشه کار
مشت باز نیرومند
مشت بازی
مشت بازی با حریف خیالی
مشت بازی سر پول
مشت بازی کردن
مشت به هوا زدن
مشت پر از نظر اندازه
مشت پر کن
مشت جانانه
مشت جنگی
مشت جنگی کردن
مشت رنده
مشت زدن
مشت زن
مشت زنی
مشت زنی از نزدیک
مشت کاری کردن
مشت کوبنده
مشت گره کردن
مشت مست در اثر خوردن مشت
مشت و مال
مشت و مال دادن
مشت و مال دهنده
مشت واره
مشتاق
مشتاق از ته دل
مشتاق بودن
مشتاق به
مشتاق به کمک دادن
مشتاق پرسش و یادگیری
مشتاق جنگ و دعوا
مشتاق دیدار تو
مشتاق رفت و آمد فقط با ایل خود
مشتاق رفت و آمد فقط با خاندان خود
مشتاق غذا
مشتاق کردن
مشتاق و آماده
مشتاق و مصمم
مشتاقانه
مشتاقی
مشتانه
مشتبه
مشتبهانه
مشترک
مشترک المقیاس
مشترک المنافع
مشترک در صفات
مشترک روزنامه
مشترک شدن
مشترک شدن در روزنامه
مشترکا
مشترکا استفاده کردن از چیزی
مشترکا امضا کردن برات
مشترکا بانی شدن
مشترکا متعهد شدن
مشتری
مشتری احتمالی
مشتری ایستاده در تئاتر
مشتری بودن
مشتری پانسیون
مشتری پزشک
مشتری جوینده
مشتری دایم بودن
مشتری فاحشه خانه
مشتری فروشگاه
مشتری که از پیش وقت نگرفته
مشتری مسافرخانه
مشتری هتل و رستوران
مشتری همیشگی
مشتریان
مشتعل
مشتعل شدن
مشتعل شدن موتورهای درون سوز
مشتعل کردن
مشتعل کردن موتورهای درون سوز
مشتغل
مشتق
مشتق از نام اجداد مذکر
مشتق از نام پدر
مشتق شدن
مشتق شده
مشتق گیری
مشتقات
مشتمال
مشتمل بر
مشتمل بر حروف باصدا
مشتمل بودن بر
مشتنگ
مشتنی
مشتوک
مشته
مشته شمشیر و چاقو
‹
1
2
...
15
16
17
18
19
20
21
...
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی