جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "م" (صفحه 22)
معومعو
معومعو کردن
معهذا
معهود
معیار
معیار خلوص سکه انگلیسی
معیار دوگانه
معیار ساعت گرینویچ
معیار عمل
معیار قرار دادن دو فلز
معیار کارایی
معیار کردن
معیار کیفیت
معیار متناسب ساز
معیار نوربینی
معیارسازی
معیارشدن
معیارگیر
معیاری
معیت
معیشت
معیل
معین
معین التجاری
معین به طور کامل
معین سازی
معین کردن
معین کردن با دقت
معین کردن به طور قاطع
معین نشده
معین و بی نوسان
معیوب
معیوب سازی
معیوب کردن
معیوب کردن با برداشتن اجزا
معیوب کردن زیبایی چیزی
معیوب کردن کمال چیزی
مغ
مغار
مغاره
مغاری
مغازله
مغازله کردن
مغازه
مغازه آب نبات فروشی
مغازه اسباب بازی فروشی
مغازه پوشاک فروشی
مغازه جلو ساختمان
مغازه دار
مغازه رختشویی
مغازه رستوران
مغازه شیرینی پزی
مغازه کارگشایی و گروبرداری
مغازه کلاه فروشی زنانه
مغازه کوچک
مغازه لبنیات فروشی
مغازه مجاور
مغاک
مغاک مانند
مغاکی
مغالطه
مغان
مغایر
مغایر اصول مذهب
مغایر با اصول اخلاقی
مغایر با معیار یا استاندارد
مغایر بودن
مغایر بودن با
مغایر قانون اساسی
مغایرت
مغایرت داشتن
مغبچه
مغبنی
مغبون
مغبون کردن
مغبون کننده
مغبونیت
مغتنم
مغتنم شمردن
مغذی
مغرب
مغرض
مغرض بودن
مغرضانه
مغرور
مغرورانه
مغرورانه رفتار کردن
مغروق
مغروق بودن
مغروق در تفکر
مغروق درمطالعه
مغروق شدن
مغروق کردن
مغز
مغز استخوان
مغز افروختگی
مغز افزار
مغز بادام
مغز پرده
مغز پسته ای
مغز پیشین
مغز تبسی
مغز تخمه
مغز تیره
مغز تیره تبسی
مغز چوب
مغز خود را به کار انداختن
مغز دار
مغز دار در مورد ساقه گیاه
مغز دانه خشک شده
مغز در گردو و بادام
مغز در هسته میوه
مغز درخت
مغز دندان
مغز ساقه برخی گیاهان
مغز کردن
مغز کسی را متلاشی کردن
مغز کش
مغز گردو و فندق
مغز متفکر
مغز مداد
مغز نان
مغز هسته
مغزداری
مغزش
مغزنگاری برقی
مغزی
مغزی از جنس روبان
مغزی دوزی کردن
مغزی گذاشتن
مغزیچه
مغشوش
مغشوش از نظر فکر
مغشوش سازی
مغشوش شدن
مغشوش کردن
مغضوب
مغضوبیت
مغفر
مغفرت
مغفور
مغفول
مغلطه
مغلطه آمیز
مغلق
مغلق گو
مغلق و ملالت بار در سخن
مغلم
مغلوب
مغلوب کردن
مغلوب کننده
مغلوب نشدنی
مغلوب نکردنی
مغلوبیت
مغلوط
مغموم
مغموم شدن
مغموم کردن
مغمومانه
مغناطیس
مغناطیس سنج
مغناطیس کردن
مغناطیس گر
مغناطیسی
مغناطیسی سازی
مغنی
مغول
مغولستان
مغولی
مغیث
مغیلان
مف
مفاتیح
مفاجات
مفاخرت
مفاد
مفاد نطق
مفاد نوشته
مفارقت
مفاسد
مفاصا
مفاصل
مفاوضه
مفاهیم
مفت
مفت از ذست دادن
مفت جستن
مفت خور
مفت خوری
مفت خوری کردن
مفت شما
مفت و مجانی
مفت و مسلم
مفتاح
مفتاح حل مسئله
مفتاح راز
مفتح
مفتح الایواب
مفتخر
مفتخر بودن
مفتخر کردن
مفتخر کردن به مقام نایت
مفتخرا
مفتری
مفتش
مفتش مذهبی
مفتضح
مفتضحانه
مفتقر
مفتن
مفتوح
مفتوح کردن
مفتول
مفتول پیچاپیچ
مفتول دار
مفتون
مفتون کردن
مفتی
مفتی سوار ماشین کسی شدن
مفخر
مفخرت
مفخم
مفر
مفرح
مفرد
مفردات
مفرش
مفرط
مفرط بودن
مفرغ
مفرغ زرنما
مفروز
مفروش
مفروش سازی
مفروض
مفروض کردن
مفروضات
مفروضانه
مفروغ
مفروق
مفروق منه
مفسد
مفسدانه
مفسده
مفسده جو
مفسر
مفسری کردن
مفصل
مفصل از نظر فهرست
مفصل چرخان
مفصل دار
مفصل زانویی
مفصل شدگی
مفصل کروی
مفصل گردان
مفصل گرزی
مفصل گلوله ای اتصال چرخنده
مفصل گودالی
مفصل مچ پا
مفصل نما
مفصلا
مفصله الاسامی
مفصلی
مفضض
مفعول
مفعول با واسطه
مفعول به
مفعول صریح
مفعول عنه
مفعول غیرمستقیم
مفعولی
مفقود
مفقود الاثر
مفلس
مفلس کردن
مفلوج
مفلوک
مفلوک کردن
مفلوکانه
مفنگی
مفوض
مفهوم
مفهوم آفریدن
مفهوم آفرینی
مفهوم ثانوی
مفهوم داشتن
مفهوم سخن
مفهومی
مفید
مفید بودن
مفید و خوب
مقابل
مقابل بودن
مقابل و معکوس
مقابل هم قرار دادن
مقابل هم گذاری
مقابله
مقابله دو چیز به منظور سنجش
مقابله طلب
مقابله کردن
‹
1
2
...
19
20
21
22
23
24
25
...
33
34
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
career path
carful
carpe diem
carry out market research
deactivation
debilitating
decorum
designation
desirous
azlon
bandwidth
bane
bang up
barrister
bathhouse
برگشت
مستند
مشاوره
معتاد
معلول
مقایسه
منحصربهفرد
منطقه
منقل
مهماندار
موتورسیکلت
مومیایی
مچ دست
میخچه
میخک