جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "پ" (صفحه 13)
پشمک
پشمی
پشمین
پشمینه
پشنجه
پشنجیدن
پشنگ
پشنگ زن
پشنگش
پشنگیدن
پشه
پشه آنوفل
پشه بند
پشه پران
پشه خاکی
پشه خوار
پشه دو باله
پشه ریزه
پشه گیر
پشه میوه
پشیز
پشیز مانند
پشیزه
پشیمان
پشیمان بودن
پشیمان شدن
پشیمان کردن
پشیمانی
پطر پارخ
پطر کبیر
پطرس
پف
پف آلود و سرخ کردن
پف انداختن
پف انداختن در چیزی
پف دار
پف دار و نرم
پف صدا کردن
پف کردگی
پف کردگی جامه و آذین های زنانه
پف کردگی و سرخ شدگی
پف کردن
پف کردنی
پف کرده
پف کرده و چین دار
پف ماهی
پفج
پفک
پفی
پفیوز
پق
پک
پک به چپق زدن
پک زدن
پک و پوز
پکاری
پکان
پکاندن تایر و بادکنک
پکتین
پکچه
پکر
پکر کردن
پکر کننده
پکرشدن
پکری
پکش
پکشی
پکن
پکند
پکنه
پکوک
پکیدگی
پکیدن
پکیدن تایر
پکیدن تایر و بادکنک
پگاسوس
پگاه
پگاهی
پگمال
پل
پل اهرمی
پل بازشو
پل بازویی
پل بالارو
پل بینی
پل پانتون
پل پایه بلند
پل پایه فلزی
پل پیادگان
پل پیاده ها
پل دره ای
پل دماغ
پل دو آسه
پل رو گذر
پل زدن
پل زنجیری
پل زیر جرثقیل
پل ساختن
پل سازی
پل سوار بر چند قایق
پل شناور قایقی
پل صراط
پل عابر پیاده
پل فرماندهی
پل قپانی
پل کشتی
پل متحرک
پل معلق
پل موقت
پل موقت برای رفت و آمد به کشتی
پل ورودی
پل هوایی
پلاتیپوس
پلاتین
پلاخور
پلاریته
پلاریزه شدن
پلاریزه کردن
پلازا
پلاس
پلاساندن
پلاستی سین
پلاستیک
پلاستیکی
پلاستیکی کردن
پلاسما
پلاسیدگی
پلاسیدن
پلاسیدن برگ
پلاسیدن گیاه
پلاسیده
پلاک
پلاک باتری
پلاک خودرو
پلاک روی در
پلاک نام
پلاکارد
پلاکت خون پستانداران
پلاگر
پلانکتون
پلاو
پلاهنگ
پلایت
پلتگ
پلچه
پلخنگ
پلشت
پلشت بر
پلشت خونی
پلشت زایی
پلشت زدا
پلشت کردن
پلشتگر
پلشتی
پلغ پلغ
پلغیدن
پلف
پلقیدگی
پلقیدن
پلک
پلک چشم
پلک زدن
پلکان
پلکان جلو در خانه
پلکان چرخدار هواپیما
پلکان ستونی
پلکان عمود
پلکان فرار
پلکان کشتی
پلکان متحرک هواپیما
پلکان معمولا عریض
پلکسی گلاس
پلکی
پلکیدن
پلگان
پلمب
پلمب کردن
پلمه
پلمه ای
پلمه سنگ
پلنگ
پلنگ سیاه
پلنگ شمشیر دندان
پلنگ ماده
پلنگی
پلو
پلو اسپانیایی
پلواس کردن
پلوان
پلوتو
پلوتون
پلوتونیم
پلوور
پله
پله برقی
پله پلکان های مارپیچ
پله پله
پله پله رفتن
پله پله سازی
پله پله کردن
پله جلوی در
پله درگاه
پله دو طرفه
پله دیسی
پله سیمانی
پله نردبان طنابی کشتی
پله نرده بان
پله ورودی
پله ها
پلی اتیلین
پلی استایرین
پلی استر
پلی استیرن
پلی تکنیک
پلی فونی
پلی فونیک
پلی کپی کردن
پلی کلینیک
پلی نزی
پلی نزیا
پلی نزیایی
پلی ونیل
پلی یورتن
پلید
پلید اندیش
پلید کردن
پلیدی
پلیس
پلیس ایالتی
پلیس بین المللی
پلیس در لباس شخصی
پلیس راه
پلیس سوار بر اسب
پلیس سواره کانادا
پلیس قضایی
پلیس گشتی
پلیس مامور مبارزه با مواد مخدر
پلیس مخفی
پلیس نظامی
پلیستوسین
پلیسه
پلیسه دار
پلیسه دار کردن
پلیسه دار کردن فلز
پلیسه دار کردن و دوختن
پلیسه کردن
پلیکان
پلیمر
پلیمری
پلیمریزاسیون
پلیمریزه کردن
پلیور یقه اسکی
پلیوسن
پماد
پماد زدن
پمپ
پمپ بنزین
پمپ خلا
پمپ شکم
پمپ کردن
پمپ گرمایی
پن
پناغ
پنام
پنام کردن
پنامیدن
پناه
پناه از گرما
پناه از نور
پناه بر خدا!
پناه بردن
پناه بردن برای داوری
پناه بردن برای نظرخواهی
پناه بردن در بندر
پناه جستن
پناه جوی
پناه خواه
پناه دادن
پناه دهنده
پناه مالیاتی
پناهگاه
پناهگاه پیش ساخته
پناهگاه زیرزمینی
پناهگاه هواپیما
پناهندگان قایق نشین
پناهندگی
پناهنده
پناهنده شدن
پناهیدن برای داوری
پناهیدن برای نظرخواهی
پنبه
پنبه آب
پنبه امریکایی
پنبه ای
پنبه باروتی
پنبه بسته بندی
پنبه پاک کن
پنبه دانه
پنبه دوزی کردن
پنبه را از پنبه دانه جدا کردن
‹
1
2
...
10
11
12
13
14
15
16
...
19
20
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی