آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Planning

    ˈplænɪŋ ˈplænɪŋ

    گذشته‌ی ساده:

    planned

    شکل سوم:

    planned

    سوم‌شخص مفرد:

    plans

    شکل جمع:

    plannings

    معنی planning | جمله با planning

    noun B2

    طراحی، برنامه‌ریزی

    family planning

    تنظیم خانواده

    noun

    شهرسازی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    planning permission

    (در بریتانیا) جواز ساختمان، پروانه‌ی ساختمان

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد planning

    1. noun the cognitive process of thinking about what you will do in the event of something happening
      Synonyms:
      preparation provision devising outlining
    1. verb to set the time for (an event or occasion)
      Synonyms:
      scheduling timing
    1. verb make a design of; plan out in systematic, often graphic form
      Synonyms:
      designing drafting drawing sketching outlining shaping mapping charting projecting organizing representing illustrating depicting tracing delineating contriving blueprinting
    1. verb to plot an action in advance
      Synonyms:
      thinking intending preparing plotting designing organizing arranging projecting framing shaping drafting mapping outlining scheduling formulating contriving devising engineering implementing executing calculating conceiving inventing concocting blueprinting envisaging scheming meditating contemplating cogitating aiming laying gaming casting conspiring prefiguring programing purposing propositioning charting destining intriguing foreseeing sketching
    1. verb think out; prepositionare in advance
      Synonyms:
      thinking intending meaning aiming proposing designing contemplating projecting targeting purposing minding
      Antonyms:
      ignoring neglecting forgetting
    1. adjective
      Synonyms:
      considering thinking of arranging preparatory developing a plan laying down guide lines looking-into masterminding

    لغات هم‌خانواده planning

    • noun
      plan, planner, planning
    • adjective
      planned
    • verb - transitive
      plan

    سوال‌های رایج planning

    گذشته‌ی ساده planning چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده planning در زبان انگلیسی planned است.

    شکل سوم planning چی میشه؟

    شکل سوم planning در زبان انگلیسی planned است.

    شکل جمع planning چی میشه؟

    شکل جمع planning در زبان انگلیسی plannings است.

    سوم‌شخص مفرد planning چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد planning در زبان انگلیسی plans است.

    ارجاع به لغت planning

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «planning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/planning

    لغات نزدیک planning

    • - planned parenthood
    • - planner
    • - planning
    • - plano-
    • - plano-concave
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.