فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dutch

dʌtʃ dʌtʃ dʌtʃ

شکل جمع:

dutches

معنی‌ها

noun adjective adverb

هرکس به خرج خود، دانگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dutch

  1. noun The people of the Netherlands
    Synonyms:
    Dutch people
  1. noun a difficult, often embarrassing situation or condition
    Synonyms:
    trouble difficulty spot predicament dilemma plight scrape bind fix jam hole corner box soup hot water deep water hot spot pickle quagmire

Collocations

the dutch

1- هلندیها، مردم هلند 2- هلندی نژادان ساکن پنسیلوانیا 3- (مهجور) آلمانها، مردم آلمان

Idioms

go dutch

دنگی حساب کردن، پیکی حساب کردن

in dutch

(عامیانه) مغضوب

ارجاع به لغت dutch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dutch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dutch

لغات نزدیک dutch

پیشنهاد بهبود معانی