آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۷ دی ۱۴۰۳

    Fob

    fɑːb fɒb

    معنی fob | جمله با fob

    noun countable

    جاکلیدی

    fob, جاکلیدی

    leather fob

    جاکلیدی چرمی

    I attached the fob to my belt loop so I wouldn't lose my keys.

    جاکلیدی را به حلقه‌ی کمربندم وصل کردم تا کلیدهایم را گم نکنم.

    noun countable

    سوییچ، ریموت (وسیله‌ی الکترونیکی کوچکی که معمولاً به جای کلید از آن استفاده می‌شود)

    fob, سوییچ، ریموت (وسیله‌ی الکترونیکی کوچکی که معمولاً به جای کلید از آن استفاده می‌شود)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    I inserted my fob into the door to unlock my car.

    سوییچ را داخل در گذاشتم تا قفل ماشینم را باز کنم.

    wireless fob

    ریموت وایرلس

    noun countable

    زنجیر ساعت جیبی

    fob, زنجیر ساعت جیبی

    the golden fob

    زنجیر طلایی ساعت جیبی

    He attached the fob to his waistcoat.

    زنجیر ساعت جیبی را به جلیقه‌اش وصل کرد.

    noun countable

    جیب ساعت

    She had a pocket watch tucked away in her watch pocket.

    او یک ساعت جیبی را در جیب ساعتش گذاشته بود.

    She kept a handkerchief in her watch pocket.

    دستمالی در جیب ساعتش داشت.

    abbreviation adjective adverb

    حقوق (free on board) اف‌اوبی (=فوب) تحویل روی عرشه (یعنی فروشنده مسئول هزینه‌ی حمل دریایی و خسارات احتمالی و غیره نیست)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    The FOB shipment was delivered on time.

    محموله‌ی اف‌اوبی به‌موقع تحویل داده شد.

    The shipment arrived FOB.

    محموله به‌صورت تحویل روی عرشه رسید.

    verb - transitive

    قدیمی گول زدن، فریب دادن، فریفتن

    I won't be fobbed off this time.

    این دفعه گول نخواهم خورد.

    You can't fob an European off with imitation jewellery.

    یک اروپایی را نمی‌توانید با جواهرات تقلبی فریب دهید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fob

    1. noun short chain or ribbon attaching a pocket watch to a man's vest
      Synonyms:
      chain ribbon ornament watch chain watch guard pocket watch-pocket trick deceive cheat flimflam
    1. verb deceive somebody
      Synonyms:
      trick deceive play a trick on play tricks fox pull a fast one on flim-flam

    Phrasal verbs

    fob somebody off (with something)

    کسی را گول زدن، کلاه سر کسی گذاشتن

    fob something on (or onto) somebody

    چیزی را به کسی قالب کردن

    سوال‌های رایج fob

    معنی fob به فارسی چی میشه؟

    کلمه "fob" در زبان انگلیسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است که در اینجا به توضیح آن‌ها و نکاتی جالب درباره هر یک می‌پردازیم.

    1. جاکلیدی

    یکی از رایج‌ترین معانی "fob"، به ویژه در دنیای مدرن، "جاکلیدی" است. جاکلیدی‌ها معمولاً به عنوان ابزاری برای نگهداری کلیدها استفاده می‌شوند و به شکل‌های مختلفی طراحی می‌شوند. این ابزار می‌تواند شامل یک حلقه فلزی باشد که کلیدها به آن متصل می‌شوند یا به صورت جاکلیدی‌های دیجیتال که قابلیت‌های بیشتری دارند.

    نکته جالب این است که در دنیای فناوری، جاکلیدی‌های دیجیتال معمولاً دارای فناوری RFID هستند که به کاربران این امکان را می‌دهد تا از راه دور و بدون نیاز به کلید فیزیکی، درهای منزل یا خودرو را باز کنند. این نوع جاکلیدی‌ها در خودروهای مدرن بسیار رایج هستند و امنیت بیشتری را برای کاربران فراهم می‌آورند.

    2. سوییچ

    در برخی موارد، "fob" به عنوان یک سوییچ کاربرد دارد. این نوع سوییچ‌ها معمولاً در خودروها و دستگاه‌های امنیتی استفاده می‌شوند و به کاربران اجازه می‌دهند تا با فشردن یک دکمه، عملکرد خاصی را فعال کنند.

    برای مثال، سوییچ‌های "fob" در خودروها می‌توانند برای قفل و باز کردن درها، روشن و خاموش کردن موتور، یا فعال کردن سیستم‌های امنیتی استفاده شوند. نکته جالب در اینجا این است که این سوییچ‌ها معمولاً به صورت بی‌سیم عمل می‌کنند و کاربران نیازی به نزدیک شدن به خودرو ندارند.

    3. زنجیر ساعت جیبی

    در فرهنگ قدیم، "fob" به زنجیرهایی اطلاق می‌شود که به ساعت‌های جیبی متصل می‌شدند. این زنجیرها نه تنها برای نگهداری ساعت مفید بودند، بلکه به عنوان یک عنصر زینتی نیز شناخته می‌شدند.

    زنجیرهای ساعت جیبی معمولاً از مواد مختلفی مانند طلا، نقره یا فلزات دیگر ساخته می‌شدند و به نوعی نماد ثروت و موقعیت اجتماعی افراد محسوب می‌شدند. این زنجیرها همچنین می‌توانستند در طراحی‌های مختلف و با جزئیات زیبا ساخته شوند که به جذابیت ساعت می‌افزود.

    4. دیگر معانی و کاربردها

    به غیر از موارد ذکر شده، "fob" می‌تواند به معنای‌های دیگر نیز اشاره داشته باشد. به عنوان مثال، در برخی زبان‌ها، این کلمه به معنای "پیش‌پرده" یا "پوشش" نیز استفاده می‌شود.

    همچنین، در دنیای بازی‌ها و سرگرمی‌ها، "fob" ممکن است به عنوان یک اصطلاح برای توصیف یک ابزار یا وسیله‌ای که به بازیکنان کمک می‌کند، به کار رود.

    ارجاع به لغت fob

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fob» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fob

    لغات نزدیک fob

    • - foamflower
    • - foamy
    • - fob
    • - fob somebody off (with something)
    • - fob something on (or onto) somebody
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.