زمین بازیافته (از دریا یا مرداب)، تصدی، ورود، نوبت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The elections gave him his new innings.
انتخابات دوران کامروایی او را تجدید کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inning» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inning