امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Motherly

ˈmʌðərli ˈmʌðəli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more motherly
  • صفت عالی:

    most motherly

معنی و نمونه‌جمله

adjective
مادرانه، مادروار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Her attitude toward the students was motherly.
- روش او نسبت به دانشجویان مادرگونه بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد motherly

  1. adjective caring
    Synonyms:
    affectionate careful caretaking comforting devoted fond gentle kind loving maternal nurturing protecting protective sheltering supporting sympathetic tender warm watchful

لغات هم‌خانواده motherly

ارجاع به لغت motherly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «motherly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/motherly

لغات نزدیک motherly

پیشنهاد بهبود معانی