با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Peter

ˈpiːt̬ər ˈpiːt̬ər ˈpiːtə ˈpiːtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive
    (به‌طور معمول با out ) کم آمدن، به پایان رسیدن،تمام شدن، از پا درآمدن، ته کشیدن، از پاافتادن، اسم خاص مذکر، پطرس حواری عیسی
    • - The noise petered out.
    • - سروصدا کم‌کم فرونشست.
    • - The students' interest in history has petered out.
    • - علاقه‌ی شاگردان به تاریخ کاهش یافته است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد peter

  1. noun Disciple of Jesus and leader of the Apostles; regarded by Catholics as the vicar of Christ on earth and first Pope
    Synonyms: Simon Peter, Saint Peter, st. peter, Saint Peter the Apostle, St. Peter the Apostle
  2. noun Obscene terms for penis
    Synonyms: cock, prick, shaft, pecker, tool, putz
  3. verb To grow or cause to grow gradually less.
    Synonyms: Also used with out: abate, decrease, diminish, drain, dwindle, ebb, lessen, let up, rebate, reduce, tail away, taper

Idioms

  • rob peter to pay paul

    از ریش کندن و به سبیل چسباندن، از یکی قرض گرفتن و دین خود را به دیگری پس دادن

    از ریش کندن و به سبیل چسباندن

ارجاع به لغت peter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peter

لغات نزدیک peter

پیشنهاد بهبود معانی