دوختن، دوزندگی کردن، خیاطی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
She sews her own clothes.
او لباسهایش را خودش میدوزد.
Javad sews for a living.
جواد برای امرارمعاش خیاطی میکند.
کوک زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Can you sew this button back on for me?
آیا میتوانید این دکمه را برای من دوباره کوک بزنید؟
I need to sew up this tear in my pants before wearing them.
من باید قبلاز پوشیدن، این پارگی در شلوارم را کوک بزنم.
پزشکی بخیه زدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The surgeon had to sew up the deep laceration on his patient's arm.
جراح مجبور شد پارگی عمیق روی بازوی بیمارش را بخیه بزند.
The surgeon had to sew up the wound after the accident.
جراح بعداز تصادف مجبور شد زخم را بخیه بزند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sew» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sew